گزارشگران زمین: بازاندیشی در رابطه با کنترل جمعیت سگها و گربهها از طریق محدودسازی منابع غذایی
ائتلاف بین المللی مدیریت حیوانات همدم (ICAM)
ترجمه: بهارک قهرمان
برنامههای غذارسانی سگها و گربههای پرسهزن واکنشی فوری به قرنطینههای کوید 19 در بسیاری از کشورها بود، که با انگیزهی محبت به این حیوانات که بی هیچ گناهی رنج میبردند صورت گرفت. از آنجا که این واکنش دستخوش برقراری و لغو قرنطینههاست، آیکم فرصت یافت تا در رابطه با وابستگی این حیوانات به رسیدگی جمعی ما آگاهی کسب کرده و تأمل کند. به ویژه، میخواستیم رابطهی بین تعداد سگها و گربههای پرسهزن، رفتار و دسترسی ایشان به منابع غذایی- چه از طریق غذارسانی آگاهانه چه دسترسی به پسماندهای جامد ارگانیکی که مردم تولید میکنند – را بررسی کنیم.
مشاهداتتان را به اشتراک بگذارید
بحثهای ما تأمل در مورد تجاربمان و بررسی نظریهی ظرفیت حمل – تعداد حیواناتی که یک زیستگاه امکان پشتیبانی از آنها را دارد – را ممکن ساخت؛ همچنین ناچیز بودن دادههای ما در این رابطه را آشکار نمود. آیکم یک صورت وضعیت در رابطه با مدیریت جمعیت سگها و گربهها و رابطهی آن با تغییرات در منابع غذایی ارائه نموده است. از حوزههای مدیریت جمعیتها درخواست میکنیم تا تجاربتان در مورد چگونگی واکنش سگها و گربهها به تغییرات منابع غذایی در منطقه خود را به اشتراک بگذارید. میخواهیم بدانیم آیا شما شاهد تغییری چشمگیر در تعداد سگها یا گربهها یا رفتار آنها در واکنش به تغییر در منابع غذایی بودهاید. تجربیات عدم تاثیرگذاری جدی نیز به همان اندازه ارزشمند هستند، چون مشخص میسازند که عواملی غیر از منابع غذایی تعداد جمعیتها و رفتار برخی از سگها و گربهها را کنترل میکنند. لطفا مشاهدات خود را به info@icam−coalition.org ارسال نمایید.
غذارسانی به حیوانات
غذارسانی به سگها و گربههای پرسهزن میتواند شکلی از ابراز محبت نسبت به حیوانات باشد، راهی برای تجربهی تعاملی مثبت و ارزشمند با حیوانات، یک هنجار فرهنگی یا سنت مذهبی. این کار عرفی از دوران باستان است که احتمالا به پیش از روند اهلی سازی سگها و گربهها بازمیگردد.
ایدهی استفاده از ایستگاههای غذارسانی برای تعیین مکانهایی ثابت جهت غذارسانی، و بنابراین احتمال حضور حیوانات پرسهزن، در مناطقی که از ریسک کشمکش کمتر برخوردارند نیر روشی نسبتا کهن برای مدیریت جمعیت است. این مکانها نه تنها ایستگاههای غذارسانی بودند بلکه فرصتی برای دسترسی به حیوانات برای عقیمسازی، واکسیناسیون و کنترل انگلی و امکان مانیتورینگ مستمر سلامت و ورود تازه واردین عقیم نشده فراهم ساختند. شاید شناخته شدهترین نمونه ‘کافه گربه’ باشد، که در ابتدا توسط انجمن جهانی حفاظت از حیوانات (که اکنون به حفاظت از حیوانات جهانی تغییر نام داده) ایجاد گردید. گرچه به تازگی این واژه به کافههایی که در حضور گربههای دستی به مردم غذا سرو میکنند نیز اطلاق میشود!
شکل 1کافه رفاه حیوانات گربههای کوکو
شاید قدمت غذارسانی به سگها و گربههای پرسهزن به روند اهلی سازی آنها بازگردد، اما همین امر پتانسیل ایجاد کشمکش درون جامعه را ایجاد میکند. شاید در سطح جامعه نگرشها نسبت به سگها و گربهها و نیز حضور این حیوانات یکسان نباشند، بهخصوص اگر آنها با تراکم زیاد اطراف یک غذارسان ازدحام کنند ممکن است مایهی آزار برخی از مردم باشد. واکنش برخی از مقامات مسئول در این رابطه تلاش جهت ممنوعیت غذارسانی بوده است. این تلاشها محکوم به شکست هستند چون غذارسانان قویا از عمل خود دفاع میکنند، و این تلاشها بر آتش کشمکش در جامعه بیشتر دامن میزنند. درمقابل، مقامات مسئول دیگر رویکردی اتخاذ کردهاند تا غذارسانی ‘مسئولانه’ را تعریف و درخواست کنند. یکی از نمونهها سنگاپور است، جایی که گروههای رفاه حیوانات با همکاری خدمات حیوانات و دامپزشکی انتظارات در مورد غذارسانی مسئولانه را تعیین کرده و آنها را با برنامههای عقیمسازی سگها و گربهها تلفیق نمودهاند.
شکل 2جزوهی آموزشی در مورد غذارسانی مسئولانه به سگهای ولگرد در سنگاپور
پسماندهای خشک ارگانیک
ما مسئلهی منابع غذایی از پسماندهای خشک ارگانیکی که در سطلهای زباله، خیابانها، و محل دفع زباله در دسترس سگها و گربهها هستند را نیز بررسی کردیم. اگر متون مربوط به موضوع مدیریت جمعیت سگها را مرور کنید، با نظرات بیپایه و اساس زیادی مواجه خواهید شد که بهبود مدیریت پسماند را در کنترل جمعیتها موثر میدانند. ولی ما در این تجربهی جمعی خود هرگز نشنیدهایم که این کار در عمل و به صورت میدانی در مورد سگها یا گربهها صورت گرفته باشد. از قرار معلوم، این نظر تماما بر مبنای نظریهی کاهش ظرفیت حمل به منظور کاستن از اندازهی جمعیت ارائه شده است.
بیایید به این مکانیسم که چگونه کاستن از ظرفیت حمل ممکن است عملا تغییری در جمعیتهای سگها و گربهها ایجاد کند دقیقتر بنگریم.
جمعیتها را روندهایی از قبیل تولد، مرگ، کوچ و مهاجرت کنترل میکنند. هدف ما در مدیریت انسانی جمعیتها : 1) کاهش تولد از طریق کنترل زاد و ولد، 2) کاهش کوچ از طریق جلوگیری از رهاسازی، و 3) افزایش مهاجرت از طریق قبول سرپرستی است.
کنترل از طریق مرگ کسب و کار کشتار بوده و اساسا غیرانسانی و بیثمر است چون افزایش زاد و ولد آن را جبران میکند. بهبود پسماندهای ارگانیک شاید (بعدا به این مورد بیشتر خواهیم پرداخت) از ظرفیت حمل بکاهد و در نتیجه از حداکثر تعداد حیواناتی که میتوانند در آن منطقه مورد حمایت قرار بگیرند کاسته شود. کوچ، اگر گزینههای رفتن به جای دیگر موجود باشند، و بازده کاهش یافتهی زاد و ولد که در قالب کاهش نرخ بارداری و کاهش تعداد تولهها مشاهده میشود روندهای دخیل در جمعیت هستند. اما امکان افزایش نرخ مرگ و میر وجود دارد چون سوء تغذیه عمر را کوتاه میکند. ما شاهد افزایش تعداد حیواناتی میشویم که به وضوح در شرایط بدنی نامناسب قرار دارند و افزایش تعداد تولهها و بچه گربههایی که پیش از رسیدن به بزرگسالی میمیرند. شاید در حیوانات پرسهزن تغییرات رفتاری نیز بروز کنند، از جمله پرخاشگری تدافعی بر سر منابع غذایی محدود باقیمانده، چون آنها برای غذا درماندهتر میشوند. بعضی از این تغییرات شرایط بدنی و رفتاری در پی قرنطینههای کوید مشاهده گردید و عزم ما را برای برنامههای غذارسانی جزم کرد. خلاصه این که، کنترل جمعیت از طریق کاهش پسماندهای خشک ارگانیک غیرانسانی است.
ما به اثر منتشر شدهای از میشل مورترز[1] نیز پرداختهایم. او در حال مطالعه بر روی جمعیتهای سگها در بالی و آفریقای جنوبی بود، بیشتر این سگها سرپرست داشتند ولی آزاد هم بودند تا پرسه بزنند و اغلب در حال جستجو برای غذا بین زبالهها دیده میشدند. میشل وقت گذاشت و به بررسی دقیق این زبالهها پرداخت و فهمید “بیشتر زبالههای مناطق مورد مطالعه متشکل از مواد غیرارگانیک، غیر قابل خوردن بود. آنچه بجا میماند مواد ارگانیک بیکیفیت بودند، از قبیل پسماندهی غذا”. او این شرایط و بقای افراد سگها را در گذر زمان ردیابی کرد و دریافت آن سگهای بیسرپرست که برای منبع غذایی خود به زباله ها متکی بودند از شرایط رفاهی ناچیز برخوردار بوده و عمر کوتاهی داشتند. آن سگهایی که با شرایط رفاهی خوب و مشهود بین زبالهها پرسه میزدند فقط از سر عادت دست به این کار میزدند، نه تامین نیازهای غذاییشان، چون بیشتر منابع غذایی آنها توسط سرپرستانشان در خانه تامین میشد. اما حتی نازپروردهترین حیوان خانگی نیز از زیر و رو کردن زبالهها برای پسماندهی غذا لذت میبرد!
شکل 3 سگهای پرسهزن درکلومبو، سریبلانکا
تجربهی میشل را کنار میگذاریم. همگی ما میتوانیم نمونههایی از سگها و گربههایی را به یاد بیاوریم که به پسماندهایی با ارزش غذایی بالا دسترسی دارند، اغلب ضایعات کشتارگاهها، قصابیها و ماهی فروشیها. حیواناتی که به پسماندهایی با چنین پروتئین بالایی دسترسی دارند شاید قادر باشند با موفقیت به بقا و زاد و ولد ادامه بدهند. در این گونه موارد، کاستن از پسماندها واقعا میتواند به روندهای جمعیت که پیشتر به آنها اشاره شد منجر شوند.
[1] Michelle Morters