فرزاد علیزاده فعال محیط زیست:
سالهاست فعالین حوزه محیط زیست و علم تغذیه سعی دارند خطرات مصرف محصولات GMO، تراژن، تراریخته یا دستکاری ژنتیکی شده را به ما گوشرد کنند اما جریانی در پشت پرده مانع از گسترش این اطلاع رسانی میشود و سعی دارد با تحریف، دستکاری واقعیت و توسل به انواع مغالطهها بی خطر بودن تراریخته را توجیه کند.
اخیرا مطلبی عوام فریبانه در تأیید محصولات تراریخته خواندم که از نظر ناشناخته بودن تأثیراتش بر نسلها، آن را با پیوند میوه ها مقایسه کرده بود! نویسنده در این متن، چنین مثال آورده بود که از آنجایی که پدران ما وقتی نارنگی را به پرتغال پیوند زدند و یک محصول جدید! تولید کردند، از خطرات احتمالی ان اطلاع نداشتند! در نتیجه محصولات تراریخته و دستکاری شده ژنتیکی نیز چون هنوز بهطور صد درصد خطراتش تائید شده نیست پس برای بشر بی ضرر است!
این یک فریب بزرگ است، چرا که در تولید محصولات پیوندی اساساً ماهیت آن محصول تغییر نمیکند، در حالیکه برای مقاوم سازی بذر تراریخته در مقابله با آفات و تولید محصول بیشتر، در واقع ساختار بنیادی ژنِ بذر (DNA) را در آزمایشگاه دستکاری و گاه ژن حیوانی را با ژن گیاهی ترکیب میکنند. به همین دلیل است که چنین دستکاری در ساختار ژنی قابل مقایسه با روش سنتی “پیوند زدن” نیست و اصولاً پیوند زدن گیاهان یا “اهلی” کردن گونههای گیاهی مانند غلات، که روشی بسیار دیرینه بوده، به هیچ وجه با تراریخته نسبتی ندارد.
جالب است که بزرگترین شرکتهای چند ملیتی در دنیا نظیر مونسانتو، که یکی از بزرگترین شرکتهای پیشرو در حوزه مهندسی ژنتیک است و از بزرگترین تولیدکنندگان بذر و علفکش در جهان محسوب میشود، در انحصار یهودیها است. قابل توجه است که کشور اسرائیل (رژیم صهیونیستی اشغالگر قدس) به عنوان یکی از پیشروترین کشورها در صنعت کشاورزی و رشد و توسعه، GMO را تنها جهت اهداف تحقیقاتی و در عین حال مطابق با قوانین تعیین شده در این رژیم مجاز میداند و کشت GMO با مقاصد تجاری در این کشور مجاز نیست ولی صادرات و فروش محصولات GMO و همچنین استفاده از آنها در تولید غذا و دارو یا افزودن آن به فراوردههای غذایی در این کشور رایج و قانونی است. به زبان ساده یعنی خودشان تراریخته نمیخورند اما به دنیا میفروشند!
در اروپا که اساساً محصولات تراریخته به شدت کنترل میشود و فروشندگان ملزم به ارائه برچسب تراریخته هستند. در روسیه نیز کشت، تولید و مصرف محصولات تراریخته ممنوع است. در بین کشورهای یاد شده، روسیه گام بلندی در جهت تولید محصولات ارگانیک برداشته است، زیرا به سرطان زا بودن سم مهلک “گلیفوسات” در مواد غذایی “تراریخته” پی برده است.
ایالات متحده آمریکا اما یکی از ۶ کشور مؤسس کشت، تولید و مصرف محصولات تراریخته در جهان است.
اساساً، صاحب منصبان دولت امریکا اهمیتی در مورد غذای مردم کشورشان قائل نیستد. به همین دلیل است که شیوهی زندگی ماشینی و مصرف غذاهای آماده نظیر فست فود ها یک شیوه ی زندگی امریکایی است که متاسفانه به کشور ما نیز سرایت کرده است!
بزرگترین فریبی که مدافعان محصولات تراریخته به آن استناد میکنند، کمبود منابع غذایی و تولید غذا برای سیرکردن شکم انسانهاست! حال آنکه گفته میشود بیش از ۸۰ درصد غلات در جهان برای تولید گوشت، محصولات لبنی و خوراک دام مصرف میشود، یعنی چند قلم از مهمترین محصولات کشاورزی مثل گندم، جو و ذرت و سویا، که بذر آن دستکاری ژنتیکی شده است، خوراک دام است. این موضوع نیز قابل تأمل است که هر چقدر ولع انسانها برای خوردن گوشت بیشتر میشود، به مراتب به زمینهای کشاورزی بیشتری جهت ایجاد مزارع و مرتع احتیاج داریم. در نتیجهی این تقاضای روز افزون از یک سو و فعالیت سوداگران از سوی دیگر، جنگلهای بارانزا برای تولید سویا و ایجاد مراتع پاکتراشی میشوند. یکی از اثرات مخرب و پیامدهای این کار این است که پوستهی زمین در اثر تابش نور خورشید، رطوبت خود را از دست میدهد و خشکتر میشود و در نتیجه، آب باران در آن نفوذ نمیکند. این پدیده نه تنها باعث میشود که در اثر عدم نفوذ آب به لایههای زیرین پوسته زمین، منابع آبی سفرههای زیرزمینی تأمین نشود بلکه باعث جاری شدن سیلابهای سهمگین میگردد.
دانشمندان اقلیم شناس به صراحت اعلام کردهاند اگر نتوانیم افزایش دمای زمین را زیر یک و نیم درجه نگه داریم، جان میلیونها نفر به دلیل سیل به خطر خواهد افتاد و گونههای جانوری بسیاری از بین خواهند رفت. تمام این اتفاقات طی یک زنجیره علت و معلولی ساده، یعنی حاصل تقاضا برای مصرف گوشت بیشتر، در نتیجه تولید متان بیشتر، نیاز به مراتع و زمینهای بیشتر برای کشت سویا و ذرت برای خوراک دام، تراریخته بیشتر، در نهایت گرمایش و بیماریهای بیشتر است که هم اکنون آسیبهای آن را میبینیم. در واقع ما محصولات تراریخته را هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم یعنی از طریق مصرف گوشت و لبنیات استفاده میکنیم و بدین ترتیب میزان آسیب و خطرات آن دو چندان میشود.
یکی از مشکلات اساسی در تولید محصولات زراعی کمبود منابع آبی است. محصولاتی مثل گندم، ذرت و برنج بسیار پر آب بر هستند و همین موضوع میتواند بهانهای باشد برای به کاربردن روش تراریخته. علاوه بر آسیبهای ناشی از تراریخته، موضوع قابل تامل دیگر آن است که آن بخشی از گندم هم که به عنوان قوت غالب حدأقل در کشور ما مورد استفاده قرار میگیرد، طی مراحلی سبوس آن جدا و تبدیل به آرد سفید میشود! این در حالی است که سبوس گندم حاوی ویتامینهای گروه ب میباشد که در کنار نشاسته تبدیل به انرژی میشود. اما وقتی شما گندم را بهصورت ناقص مصرف میکنید فقط نشاسته آنرا وارد بدنتان میکنید که نه تنها تبدیل به انرژی نمیشود بلکه باعث بروز بیماریهایی مانند چاقی، دیابت، فشار خون و مشکلی اساسی به نام سندرم متابولیک میشود. این آسیب در مورد برنج هم به همان نحو صدق میکند: پروسه سفید کردن برنج هم دقیقاً همین مراحل را طی میکند و مشخص نیست که ایرانیان چرا و به چه علت تصمیم گرفتند برنج و گندم را سفید کنند و باعث بیماری خود و فرزندانشان بشوند!
وقتی شما مقداری برنج یا نان بدون سبوس میخورید، بهخوبی و بهطور کامل تبدیل به انرژی نمیشود. بنابراین، بهناچار بیشتر میخورید تا سیر شوید که در این صورت، چند برابر برنج یا نان مصرف کردهاید و به نسبت چند برابر آب بیشتر مصرف شده است! ضمن اینکه مزارع برنج نیز به دلیل تولید گاز متان، خودشان از مهمترین منابع تولید گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی هستند.
اما چاره چیست؟
یکی از راههاییکه دانشمندان توصیه میکنند قطع سریع انتشار آلایندههای اقلیمی نظیر متان، دوده و هیدروفلروکربنها است که میتواند روند گرمایش را در طول چند دهه آینده به بیش از نصف کاهش دهد. همچنین، تمرکز بر رژیمهای غذایی گیاهی و تولیدات حیوانی کمتر.
فراموش نکنید که متهم اصلی در انتشار متان در تولید گازهای گلخانهای، محصولات دامی و بهطور کلی دامپروری است، پس در اینجا هم تغذیه ما از منابع حیوانی یک عامل تأثیرگذار است.
به عنوان یک فعال محیط زیست اعتقاد دارم وقتی شما یک تکه گوشت مصرف میکنید، درواقع بخشی از کرهی زمین را نابود کردهاید.
شاید دور از تصور نباشد که گوشت را به عنوان یک غذای ضد محیط زیستی برشمرد.
امروزه دانشمندان متخصص تغذیه نه تنها رژیمهای گیاهخواری را یک روش تغذیهای ضعیف و ناکافی نمیدانند، بلکه آن را به عنوان یک رژیم غذایی برتر توصیه میکنند.
جاری شدن سیلابهای سهمگین، خشکسالی، وقوع زلزله به دلیل کاهش منابع آبی سفرههای زیرزمینی و شیوع بیماریهای مهلک تنها چند نمونه از خطراتی هستند که تغییرات اقلیمی، که رابطه ی مستقیمی هم با شیوهی زندگی و خورد و خوراک ما دارند، میتواند دربرداشته باشد.