روزنامه شرق: مجتبی طباطبایی- پژوهشگر اخلاق محیطزیست
در تاریخ 17 و 18 بهمن دو یادداشت از حسین آخانی در «شرق» منتشر شد و در این دو یادداشت مطالبی با ایرادات اساسی عنوان شد. در یادداشت قبلی بخشی از ایرادات ایشان شرح داده شد و در اینجا ادامه مطالب گفته خواهد شد. ابهامات زیادی درباره دلیل مخالفت حسین آخانی و همفکرانشان درمورد برنامه مدیریت انسانی (اخلاقی) جمعیت سگها (HDPM) وجود دارد. مدیریت انسانی (اخلاقی) جمعیت سگها برنامهای است که در منابع روز سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سازمان جهانی بهداشت حیوانات (OIE) ترویج میشود و دستورالعمل آیکم مبتنی بر آن نوشته و ترجمه شده است.
حسین آخانی ایراداتی نیز به ترجمه دستورالعمل مدیریت انسانی جمعیت سگها و ارجاعات پیشین مدافعان برنامه مدیریت انسانی (اخلاقی) جمعیت سگها (HDPM) به دستورالعمل فائو گرفتهاند که در این یادداشت به آن پرداخته میشود.
وقتی از مسئله مدیریت سگها صحبت میشود، منظور تمام سگهای پرسهزن یا رها (Free Ranging Dogs) است؛ این سگها شامل سگهای صاحبدار پرسهزن (سگهای گله یا نگهبان)، سگهای بلاصاحب و سگهای کوچه(COD) میشوند. در منابع سگهای کوچه به اشکال زیر تعریف شدهاند: سگهایی هستند که هیچ خانواری مدعی سرپرستیشان نیست ولی شاید چند نفر باشند که با غذارسانی منظم و گاهی اوقات فراهمکردن سرپناه به آنها رسیدگی کنند (ICAM, Defining roaming dogs). سگهایی که بیش از یک فرد یا یک خانوار ادعا میکنند که حقی در مورد آنها دارند (Taylor et al, 2017). باید توجه داشت که خردهجمعیت دیگر یعنی سگهای بیسرپرست، سگهایی هستند که هیچکس در جامعه ادعایی در مورد آنها ندارد و در سه حالت یا ممکن است در جامعه پذیرفته شوند، یا صرفا تحمل شوند یا مورد نفرت واقع شوند ( Taylor et al, 2017). بنابراین مصادیق سگهای کوچه در ایران همان سگهایی هستند که مردم به آنها غذارسانی و گاهی در صورت مریضی آنها را امداد میکنند.
در اینجا وجه تفاوت میان سگهای کوچه و سگ بلاصاحب وجود ارتباط با انسان است؛ ارتباطی که در مورد سگ بلاصاحب کاملا قطع شده است اما در این سگها به شکل محدود وجود دارد. ترجمه فارسی دستورالعمل مدیریت انسانی جمعیت سگها را مرکز تحقیقات بیماری هیداتید ایران در زمان 25ماهه انجام داد. از آنجایی که در این ترجمه تمامی فارسیزبانان لحاظ شدهاند و نه صرفا ایرانیان، لازم بود ترجمه به تأیید متخصصان فارسیزبان غیرایرانی نیز برسد. بنابراین از بین سه معادل پیشنهادی برای زیرجمعیت سوم سگها یعنی سگهای اجتماع، سگهای محله و سگهای کوچه، اولی رد شد، چون رابطه مالکیت community dog یک رابطه کامل نیست و در حد نامگذاری، غذادادن و مراقبتهای دامپزشکی بسیار محدود است. دومی برای فارسیزبانان افغان نامأنوس بود و در نتیجه مورد سوم یعنی سگهای کوچه انتخاب شد.
بااینحال هر ترجمهای هم از سگهای کوچه داشته باشیم، راهکار آقای آخانی و همفکرانشان با هر سه دستورالعمل فائو، OIE و ائتلاف آیکم در تناقض است. در ابتدای دستورالعمل مدیریت جمعیت سگهای OIE در بند 7.7.1 توضیح داده شده است که تمام توصیههای آن بر مبنای فصل 7.1 یعنی رفاه حیوانات بنا شده است و در فصل 7.1 توضیح داده شده است: رفاه حیوان یعنی چگونه یک حیوان از پس شرایطی که در آن زندگی میکند، برمیآید. یک حیوان در وضعیت رفاهی خوب قرار دارد اگر (همچنان که در شواهد علمی نشان داده شده) سالم باشد، در آسایش بوده و بهخوبی تغذیه شده باشد، ایمن و قادر به ابراز رفتارهای غریزی باشد و دچار وضعیتهای ناخوشایند مانند درد، ترس و عذاب نباشد. در دستورالعمل OIE بارها بر رفاه حیوانات تأکید شده است و افزایش رفاه سگهای صاحبدار و بلاصاحب بهعنوان یکی از اهداف برنامه مدیریت جمعیت سگها عنوان شده است.
حتی در قسمتی که کاهش دسترسی به منابع غذایی (چنانچه خود OIE مثال زده است: «مکانهای دفع زباله و کشتارگاهها و نصب زبالهدانهای ضدحیوان») در محیط توصیه شده است، فورا تأکید شده است که باید اقدامات دیگری صورت گیرد که موجب مشکلات برای رفاه حیوانات نشود. دستورالعمل فائو بهطور کاملتر توضیح داده است که هرچند حذف دسترسی به زبالهها اقدامی مهم در برنامه مدیریت جمعیت سگهاست اما «این مدیریت باید با دقت و همراه با کاهش جمعیت سگها یا تهیه منابع غذایی جایگزین برای جلوگیری از گرسنگی سگهایی که به این منابع غذایی متکی هستند، انجام شود» و در جای دیگر توضیح میدهد که هرچند لازم است زبالههای کشتارگاهی (به دلیل ریسک ابتلا به کیست هیداتید) از دسترس سگها خارج شود اما برای این کار لازم است که «منابع غذایی جایگزین» فراهم شود.
بنابراین راهکار پیشنهادی آقای آخانی یعنی حذف غذارسانی و کاهش دسترسی به منابع غذایی، آشکارا با دستورالعملهای OIE و فائو مغایرت دارد؛ چراکه حذف غذایی که سگها به آن وابستهاند، اگر بخواهد سبب کاهش جمعیت شود، قطعا موجب سوءتغذیه میشود. این کار نهتنها رفاه سگها را بهبود نمیبخشد بلکه باعث مشکلات رفاهی جدی نیز میشود و به تعبیر «دستورالعمل مدیریت انسانی جمعیت سگها» از ائتلاف آیکم «غیراخلافی، غیرانسانی و خطری برای امنیت عمومی است»، چون باعث زبالهگردی و پرسهزنی بیشتر سگها و انتقال بیشتر بیماریها و افزایش درگیری سگها بر سر منابع محدود غذایی میشود و میتواند سلامت انسانها را نیز به خطر اندازد.
بااینحال به لحاظ علمی و عملی نیز اثر این کار در کاهش جمعیت کل مورد تردید است؛ مگر اینکه مرگومیر وسیع از گرسنگی و سوءتغذیه حاصل شود (Taylor et al, 2017). در این دستورالعملها و همچنین مقالات علمی بندها و نکات دیگری نیز در رد کاهش جمعیت با کاهش دسترسی به منابع غذایی وجود دارد اما در اینجا به ذکر همین موارد بسنده میکنیم. برای تحقق مدیریت اخلاقی جمعیت سگها لازم است بهجای اینکه مانند آقای آخانی و همفکرانشان بدون دلیل علمی مکفی غذارسانی را نهی و محکوم کنیم، با اجرای درست برنامه مدیریت پسماند چنانچه فائو تأکید کرده است، دسترسی سگها به زبالههایی را که باعث افزایش انتشار بیماریهای مشترک میشوند، کاهش دهیم و از این پتانسیل غذارسانی در کشور استفاده کنیم تا با تبلیغ و ترویج «غذارسانی مسئولانه»، «منابع غذایی جایگزین» فراهم شود و ضمن بهبود سلامت و رفاه سگها به شکل علمی و اخلاقی، همانطورکه در سه دستورالعمل OIE، فائو و ائتلاف آیکم آمده است، با کاهش جمعیت سگهای بیسرپرست، آسیبها و مشکلات ناشی از آنها را نیز کاهش دهیم.
راهکارهای مدیریت جمعیت سگها باید هم علمی و هم اخلاقی باشد که البته از خوب روزگار علم ثابت کرده است که راهکارهای غیراخلاقی اساسا کارآمد نیز نیستند، به همین دلیل امروزه از مدیریت انسانی(اخلاقی) جمعیت سگها یا
(Humane Dog Population Management HDPM) گفته میشود. به امید روزی که با کمک روشهای علمی و اخلاقی روز دنیا و با امتناع از برخورد سلیقهای، دستورالعملها دقیق و کامل مطالعه و به کار بسته شوند تا مشکل جمعیت سگها برای همیشه در ایران حل شود.