روزهای خانه نشینی /گفتگوی جام جم با سید امین هادیپور محیط بان گتوندی

تقویم زندگی‌اش دو قسمت شده است؛ دو قسمت متفاوت از هم، روزها و لحظه‌هایی که شبیه هم نیستند. یک قسمت روزهای قبل از 26‌فروردین ۹9 است؛ یعنی تمام آن روزهایی که او به عنوان محیط‌بان به محیط‌زیست کشورمان خدمت می‌کرد، بخش دوم زندگی‌اش اما از همان شب روز بیست و ششم فروردین شروع شده و هنوز هم که هنوز است، ادامه دارد؛ از لحظه‌ای که شلیک یک گلوله برای همیشه پای راستش را از او گرفت.
سید امین هادیپور

روزنامه جام جم /مینا مولائی
تقویم زندگی‌اش دو قسمت شده است؛ دو قسمت متفاوت از هم، روزها و لحظه‌هایی که شبیه هم نیستند. یک قسمت روزهای قبل از 26‌فروردین ۹9 است؛ یعنی تمام آن روزهایی که او به عنوان محیط‌بان به محیط‌زیست کشورمان خدمت می‌کرد، بخش دوم زندگی‌اش اما از همان شب روز بیست و ششم فروردین شروع شده و هنوز هم که هنوز است، ادامه دارد؛ از لحظه‌ای که شلیک یک گلوله برای همیشه پای راستش را از او گرفت. زندگی این روزهای سید امین هادی پور، محیط‌بان 38 ساله خوزستانی حالا شباهت چندانی به روزگار قبل از حادثه ندارد و هنوز هم خبری از پای مصنوعی هوشمندی که می‌گوید قولش را در روزهای طولانی بستری و بیمارستان به او داده بودند، نیست. بعد از هفت بار عمل جراحی و دو بار عمل قطع پا، او هنوز چشم انتظار تحقق وعده‌هایی است که از همان روزهای ابتدایی حادثه از قول بسیای از مسؤولان سازمان محیط‌زیست شنید؛ این را خودش می‌گوید، وقتی بعد از گذشت پنج ماه و 18 روز از حادثه با او تماس می‌گیریم و از حال و روز این روزهایش می‌پرسیم و پای گلایه‌هایش می‌نشینیم.
 بیشتر از پنج ماه از حادثه‌ای که برای شما پیش آمد، می‌گذرد . الان چه کار می‌کنید؟
واقعا خانه‌نشین شده‌ام؛ جایی نمی‌توانم بروم و هرجایی هم که بخواهم بروم باید از از یک دوست یا آشنا کمک بگیرم که واقعا سخت است، بعد از عمل به خاطر این‌که خون زیادی را از دست داده بودم مدام افت فشار داشتم و نمی‌توانستم در خانه تنها بمانم، به خاطر همین از همان موقع مهمان خانه عمه‌ام در اهواز هستم و واقعا شرمنده ایشانم.
 اصلا چطور محیط‌بان شدید؟ چقدر سابقه کار دارید؟
حدود شش سال از فعالیت من در محیط‌زیست می گذرد، قبلا به مدت 4 سال مسوول منطقه حفاظت شده شوشتر بودم آن موقع یک هفته شیفت بودم و دور از خانه و یک هفته استراحت. در پاسگاه محیط‌بانی اداره حفاظت محیط‌زیست گتوند که در نزدیکی روستای دوپیران قرار داشت ، سه شبانه روز شیفت و سه شبانه‌روز استراحت بودم. تا قبل از حادثه هم خودم ساکن شوشتر بودم اما بعد از آن همان‌طور که گفتم مهمان خانه عمه‌ام در اهواز شده‌ام.
 در این چندسال فعالیت‌تان هیچ‌وقت از این تجربه‌ها نداشتید؟ از این درگیری‌ها و خطراتش؟
نه اصلا . حتی در خود منطقه حفاظت شده شوشتر با این که رودررویی مستقیم‌تری با شکارچیان هم داشتیم و چندباری جلوی شکارچیان متخلف را گرفته بودم اما شلیکی اتفاق نیفتاده بود. با این حال همیشه پدرم می‌گفت این کاری که انتخاب کردی سخت و خطرناک است و نگرانت هستم. چون خودش معلم بازنشسته آموزش و پرورش بود و شرایط شغلی‌اش با من فرق می‌کرد، همیشه از شیفت‌های شبانه‌روزی‌ام گلایه‌مند بود و می‌گفت نگرانم برای تو حادثه‌ای اتفاق بیفتد و ما بی‌خبر بمانیم. پدرم در جریان سختی‌های شغل محیط‌بانی بود ، می‌دید که ما چه مسیرهای طولانی و چند کیلومتری را باید برویم و برگردیم ، خبرداشت که گاهی سه چهار شبانه روز در ایستگاه محیط‌بانی آب نداریم چون مثلا یک مشکلی پیش آمده و ماشین حمل آب سروقت نرسیده بود یا بحث خورد و خوراک و بیماری و… البته ایشان چند ماه قبل از این حادثه از دنیا رفتند.
 با وجود این مخالفت‌ها چرا محیط‌بان ماندید؟
من واقعا به طبیعت علاقه داشتم،  الان هم دلم برای طبیعت و محیط‌زیست تنگ شده و دوست دارم هرچه زودتر به محل کارم برگردم.
 اولین تصویری که از حادثه آن شب به یادتان می‌آید ، چیست؟
این‌که ساعت 11 و 30 دقیقه شب بود و یک دفعه یک مرد بلند قامت با شلوار شش جیب و دستکش و اسلحه شکاری وارد پاسگاه شد و بعد درحالی که صورتش را پوشانده بود فریاد زد بخواب روی زمین اما من یک قدم به طرفش برداشتم که ببینم چه کسی است و چه می‌خواهد که او در همان لحظه به من شلیک کرد و مفصل زانوی من خرد شد. بعد هم چیزی که یادم می‌آید، این که آمدند بالای سرم وشروع کردند به شکنجه مدام به شکم و پهلوهای من ضربه می‌زدند و جای کلید گاو صندوق اسلحه خانه را می‌پرسیدند، البته سراغ هم شیفتی‌ام را هم می‌گرفتند که از شانس آن شب نبود.
 شما  کی به بیمارستان رسیدید؟
فکر کنم حدود 5 صبح بود که من را به بیمارستان گلستان اهواز رسانده بودند، با این‌که پذیرش شده بودم اما کار عمل جراحی را انجام نداده بودند تا ساعت 3 بعد از ظهر و همین تاخیر واقعا به ضرر من تمام شد. من هشت روز در این بیمارستان بستری بودم تا این‌که به تهران منتقل شدم و نهایتا گفتند به خاطر عفونت ، باید پایت را قطع کنیم، شنیدن این خبر برای من واقعا سخت بود، اما گفتند که برای نجات جانم باید این کار انجام شود. بعد هم که حدود دوماه و نیم در تهران در بیمارستان بستری بودم تا این‌که اواسط مرداد مرخص شدم.
 ماجرای جنجالی این پای مصنوعی و قول و قرارهایش چیست؟
واقعیت این است که در تمام روزهایی که من در بیمارستان بستری بودم ، هرکدام از مسوولان محیط‌زیست که به ملاقاتم می آمدند حتی خود  آقای کلانتری که آمد من فقط یک خواسته از آنها داشتم، می گفتم پای مصنوعی هوشمند با متد روز می‌خواهم تا بتوانم دوباره مثل سابق کارهایم را انجام بدهم. من دقیقا این جملات را می‌گفتم و آنها هم می‌گفتند که حتما برایت فراهم می‌کنیم و هیچ مشکلی ندارد و نگران نباش.
 و الان؟
الان هنوز خبری از این قول و قرارها نشده. فقط یک بار به من گفتند که برو تهران و پیش فاکتور برای ما بگیر که من از پیش فاکتور مفصل زانو و پای مصنوعی هوشمندی را که در نظر داشتم برایشان بردم و حتی تا همین جا هم می‌گفتند که حقت است و باید این پای مصنوعی به تو تعلق بگیرد و ما باید تامین اعتبار کنیم. تا این‌که اوایل شهریور ماه من را به کارگزار بیمه معرفی کردند که برخورد بسیار بدی با من داشت و در نهایت هم گفت که بین 100 تا  110 میلیون تومان برای پای مصنوعی به شما تعلق می‌گیرد. این هزینه برای یک پای غیرهوشمند بود و من هم قبول نکردم. بعد هم به کمک یکی از انجمن‌های محیط‌زیستی فراخوان دادم و برای خرید این پای مصنوعی هوشمند که ساخت یک شرکت آلمانی است از مردم کمک خواستم که انگار چون شخصا اقدام کردم این کار مورد پسند سازمان قرار نگرفت.
 هزینه این پای مصنوعی هوشمند  الان چقدر است؟
با احتساب ارز آزاد حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان برآورد شده که با نوسان قیمت دلار در این چند وقت اخیر بیشتر هم شده است‌. من در این فراخوان از آقای رئیس جمهور هم تقاضا کردم که از وزیر بهداشت بخواهند جهت کاهش هزینه نسبت به تامین ارز دولتی برای واردات تجهیزات مورد نظر ، همکاری کنند. همین طور از وزیر امور خارجه هم کمک خواستم که با رایزنی با مقامات آلمانی نسبت به تامین تجهیزات لازم از راه‌های انسان دوستانه به حل این معضل کمک کند.
 وضعیت جانبازی شما در چه مرحله‌ای است؟ الان جانباز حساب می‌شوید؟
این موضوع هم الان یکی دیگر از مشکلات من است، قرار بود پرونده جانبازی من از طرف محیط‌زیست به بنیاد شهید ارسال شود اما متاسفانه هنوز این پرونده امضا و ارسال نشده و حتی تکلیف این بحث جانبازی هم که همان روزهای اول مطرح کردند مشخص نیست.
یوز آسیایی
پیشنهاد سردبیر

سلاخی می‌گریست ، به قناری کوچکی دل‌باخته بود!

بهتر آن است پروژه‌های پر سروصدای تکثیر در اسارت و محصولات تکثیری آن را به‌حساب تلاش برای احیای جمعیت یوزها در طبیعت نگذاریم و دراین‌خصوص در مواجهه با افکار و احساسات عمومی قدری صادقانه و لااقل حرفه‌ای‌تر رفتار نماییم.
متأسفانه، لابی‌های فعال در حوزه حیات‌وحش با دادن نشانی‌های غلط اجازه نمی‌دهند که حقیقت به گوش مسئولان رده‌بالا برسد.

پارادایم انسان
پیشنهاد سردبیر

حذف پارادایم انسان‌محور از مطالعات حیات‌وحش و تنوع زیستی

طبق تعریف علوم مهندسی منابع طبیعی، محیط‌زیست و جنگل، «حیات‌وحش» (wildlife)، به همه‌ی موجودات گیاهی و جانوری که در محیط طبیعی – بدون مداخله‌ی انسان – زندگی می‌کنند، گفته می‌شود. درواقع حیات‌وحش به کلیه‌ی جان‌داران ازقبیل پستان‌داران، پرندگان، خزندگان و دوزیستان گفته می‌شود که به‌صورت وحشی و طبیعی بدون دخالت یا کمک انسان برروی کره‌ی زمین زندگی می‌کنند و آب و خوراک خود را خود تامین می‌کنند.

عدالت زیستی
پیشنهاد سردبیر

وگانیسم: چیستی و چرایی/ محبوبه قلی پور

زمانی که از گیاه‌خواری به‌مثابه یک روش تغذیه‌ی سالمِ دوست‌دارِ محیط‌زیست صحبت می‌کنیم، صرفن از مصرفِ رژیمِ غذاییِ مبتنی‌بر گیاه حرف می‌زنیم؛ اما هنگامی‌که از قایل‌شدن یک حق برای حیوانات سخن می‌گوییم، از «وگانیسم» دفاع می‌کنیم که طبق آخرین تعریف انجمن وگان بریتانیا «فلسفه و روشی از زندگی‌ست که به‌دنبال حذفِ همه‌ی اَشکال استثمار و ظلم به حیوانات برای غذا، پوشاک یا هرچیز دیگری است».

پیشنهاد سردبیر

سرآغاز جنبش جهانی علیه «سموم» و «آفت‌کش‌ها»

در تاریخ تمدن کتاب‌های انگشت‌شماری توانسته‌اند مسیر جهان را تغییر دهند و کتاب «بهار خاموش» یکی از آن کتاب‌های تاریخ‌ساز است. مشاهده‌ی جسم بی‌جان پرندگان در یکی از شهرهای آمریکا که در اثر سم جان خود را ازدست داده بودند، سرآغازی بر نگارش این کتاب توسط «راشل کارسون» در سال ۱۹۶۲ شد. پس‌از جنگ جهانی دوم استفاده‌ی بی‌رویه از سموم شیمیایی آفت‌کش، توجه کارسون را به خود جلب کرد و او را واداشت تا مردم را از اثرات درازمدت سموم آفت‌کش آگاه سازد.

پیشنهاد سردبیر

دست خالی در مقابل تخریبگران

مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست در آستانه آبگیری سد چم‌شیر، پس از اینکه متخصصان و فعالان محیط‌زیست در مورد خطرات زیست‌محیطی آبگیری این سد، انواع بیانیه‌ها را صادر کردند، می‌گویند که نمی‌گذارند تجربه گتوند تکرار شود و صدها هزار تن نمک اراضی پایین‌دست را از بین ببرد. اما چه‌کسی یا نهادی جلوی پروژه‌ای را که کارهای اجرایی آن با سرمایه‌گذاری خارجی 94درصد پیشرفت داشته، می‌گیرد؟

مقالات

بررسی علل ژنتیکی انقراض یوز ایرانی

یوزپلنگ تنها گونه از جنس و زیرخانواده Acinonyx است که روند جمعیت جهانی کاهشی را تجربه میکند. این گونه با تغییرات ژنتیکی پایین شناخته میشود. تمام جمعیتهای زیرگونه یوز آسیایی در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا منقرض شده و ایران آخرین پناهگاه یوز آسیایی در دنیاست. زیرگونه یوز آسیایی در فهرست سرخ اتحادیه بین المللی حفاظت در زمره گونه های در آستانه انقراض قرار دارد و به دلیل کاهش شدید تنوع ژنی ناشی از کاهش شدید جمعیت ناشی از تخریب زیستگاه، جدایی جغرافیایی و افزایش درون آمیزی تعداد اندکی از آنها در طبیعت ایران باقیمانده است.