نویسنده : ایراندخت صالحی ،پژوهشگر توسعه پایدار
بخش دوم: بحران محیط زیست در ایران
بروز بحران های زیست محیطی در ایران، از یک سو به دلیل اجرا نشدن یا کم توجهی به سیاست های محیط زیست مندرج در برنامه های پنج ساله توسعه بوده است که طی سی سال اخیر به دلایل متعدد از سوی ارگان های دولتی یا تحقق نیافته یا از اولویت برخوردار نبوده، دلایلی مانند کمبود بودجه، عدم مطالعه کارشناسی، فقدان مدیریت صحیح، کمبود نیروی انسانی متخصص، ناکارآمد بودن دستگاه های اجرایی، و اتخاذ سیاست های ناسنجیده و غیر علمی. در واقع بی توجهی به مسئله توسعه پایدار در مجموعه برنامه های توسعه یکی از دلایل وخیم شدن بحران های زیست محیطی درایران بوده است.
الف) نقش برنامه ریزان و نهادهای دولتی
بحران محیط زیست که اینک مهمترین و فوری ترین بحران پیش روی ایران در 20 سال آینده محسوب می شود ناشی از مشکلات ساختاری است که از سال 1327 تاکنون یعنی از ابتدای اجرای برنامه های توسعه در ایران ، نزدیک به 70 سال است که گریبانگیر دولت و ملت ایران است.
حاصل اجرای 5 برنامه عمرانی قبل از انقلاب ایران به مدت 30 سال و 5 برنامه عمرانی پس از انقلاب به مدت 37 سال ، نابودی جنگلها و کاهش سطح آنها به حدود یک سوم ، فرسایش خاک ، نابودی دریاچه ارومیه و سایر دریاچه های داخلی و اکوسیستم آنها ، نابودی سفره های آب زیرزمینی چندین میلیون ساله طی مدت 50 سال ، گسترش بیابانها ، ایجاد پدیده ریزگردها ، آلودگی هوای کلان شهرها و …. و هزاران مشکل کوچک و بزرگ دیگری است که بحران عظیم امروزی را پیش روی ما نهاده است.
فصل مشترک و علل اصلی عدم کامیابی همه برنامه های توسعه اجرا شده در ایران از منظر محیط زیست را میتوان در دو مشکل ساختاری زیر جستجو نمود :
- عدم مطالعه و تدوین استراتژی و برنامه کلان حفاظت از زیست بوم ایران به ترتیبی که حاکم و محدود کننده سایر برنامه ها بوده و استراتژی های توسعه و در راس آنها سیاست های افزایش جمعیت و کنترل موالید ،توسعه کشاورزی ، توسعه صنعتی و توسعه اجتماعی – فرهنگی ذیل الزامات آن قرار می گیرد.
ظرف مدت 70 سال گذشته هیچ کار مطالعاتی جدی و گسترده و مستقل علمی و عملی برای شناخت ظرفیت های زیستی این کشور با در نظر گرفتن مقادیر و میزان منابع طبیعی در دسترس اعم از تجدید پذیر و تجدید ناپذیر صورت نگرفته است تا از خلال این مطالعه ، محدودیتهای رشد و توسعه همه جانبه ، متوازن و پایدار مشخص گردد و تصویری واضح از مسیر پیش رو در افق دید مسئولین و مجریان برنامه ها در دولتهای مختلف قرار دهد.
در خلا چنین استراتژی جامعی است که برنامه های توسعه آمرانه اغلب بر محور توسعه اقتصادی تمرکز داشته و مشتمل بر مقادیر بسیار زیادی از آرمانهای غیر قابل دسترسی و بدون در نظر گرفتن الزامات زیست بوم ایران و بدون ارتباط ارگانیک با یکدیگر تدوین گشته اند که جملگی با شکست کامل از دیدگاه حفاظت از محیط زیست توام بوده اند.
- دومین عامل ساختاری موثر در شکست برنامه های توسعه و شکل گیری بحران محیط زیست ایران که در بدو امر برخاسته از مشکل ساختاری اول به شرحی که رفت ، می باشد ، بلاتکلیفی، گیجی و سردرگمی و نبود اراده و عزم متشکل ، منسجم و ملی چه در دولت و چه در ملت برای حل بحران و حفاظت از محیط زیست ایران است. علتها و دلایل زیادی در شکل گیری چنین وضعیتی را میتوان برشمرد که همگی ناشی از توسعه بی قواره و ناپایدار است که شرح و تحلیل آنها از هدف این مقاله دور است و به مجالی دیگر واگذار میگردد.
این عامل نمود خود را در ساختار کنونی اجرایی قوه مجریه ایران به خوبی نمایان میسازد.
سازمان محیط زیست ایران شاکله یک سازمان و نهاد حاکمیتی و مدیریتی برای مطالعه و اجرای برنامه های استراتژیک پایش محیط زیست را ندارد و دارای اختیار و بودجه کافی برای اجرای برنامه های مدیریت بحران نیست. این نهاد سازمانی است تحت مدیریت نهاد ریاست جمهوری و عدم پاسخگو در قبال مجلس و نمایندگان مردم.
این سازمان و نظرات آن هیچگاه طرف مشورت و محور برنامه های توسعه در ایران قرار نداشته است. مجریان پروژه های توسعه در ایران عمدتا وزارتخانه های کشاورزی ، نفت ، نیرو ، صنعت و معدن بوده اند که پروژه های خود را بدون پیوستگی و ارتباط ارگانیک از منظر زیست محیطی اجرا نموده اند . ذکر مثالهایی در این مورد به روشن شدن مدعا یاری میرساند :
- وزارت کشاورزی مسئول تولید محصولات کشاورزی است. در برنامه های ادواری توسعه هدف گزاریها بر افزایش میزان سطح زیر کشت ، تولید هر چه بیشتر محصول و خود کفایی در محصولات استراتژیک مانند گندم بوده است. در تعریف اهداف مذکور هیچگاه میزان آب مورد نیاز و امکان و نحوه تامین آن در نظر گرفته نمی شود.
- وزارت نیرو مسئول اجرای پروژه های تامین آب اعم از سد سازی ، خطوط انتقال آب ، شبکه های توزیع آب ، حفر چاهها و مدیریت آنها و تولید برق است. هدف گزاری برنامه های توسعه در این بخش بخصوص در بخش سد سازی در استقلال کامل از بخشهای محیط زیست و کشاورزی و صرفا بر اساس تامین اهداف سیاسی اقتصادی گروههای ذینفع صورت گرفته است. افزایش آمار و بالا بردن رکورد های آرمانگرایانه از مهمترین اهداف پروژه های سد سازی بوده است. پروژه سد گتوند که یکی از بزرگترین فجایع محیط زیستی ایران است در همین راستا قابل ارزیابی است.
از سوی دیگر وزارت نیرو و سازمانهای آب منطقه ای مسئولیت خود در قبال تعمیر و نگهداری و باز سازی شبکه های توزیع آب فرسوده را به فراموشی یا به تعویق سپرده اند . نتیجه اینکه در حال حاضر شبکه های آب شهری ایران با بیش از 30 درصد هدر رفت و نشتی در این خصوص رکورد دار جهان هستند. و این به معنی فشار بیشتر به منابع آب محدود ایران برای تامین آب شرب است.
- وزارت صنعت و معدن مجری پروژه های گسترش صنایع است . تعریف اهداف و گسترش صنایع بدون در نظر گرفتن الزامات محیط زیستی و صرفا بر اساس منافع سیاسی و مالی گروههای ذینفع صورت میگیرد . توسعه و گسترش صنایع
بسیار آلاینده و پر نیاز به آب ، یعنی صنعت فولاد و صنعت خودرو از این قبیل موارد است.
مثالهای فوق نشان میدهد که متغیر محیط زیست نقشی در تدوین اهداف توسعه در ایران نداشته یا این نقش بسیار ضعیف کم اهمیت برآورد شده است. . در اجرای برنامه ها نیز تمرکز و مدیریت همبسته و یکپارچه (integrated management) که ضرورت اساسی پیشبرد استراتژی و برنامه محیط زیست است ، وجود ندارد و هر سازمانی اسب خود را میتازد. سازمان ضعیف محیط زیست ایران با بودجه ناچیز و بخور و نمیر خود حد اکثر به چند تذکر و چند مصاحبه مطبوعاتی بسنده میکند و هیچ اختیاری در جهت توقف و تغییر جهت برنامه ها و پروژه های ویران کننده محیط زیست ندارد.
به طور مختصر ، و با توجه به مشکلات ساختاری برشمرده فوق ، راهکار حل بحران در درجه اول ایجاد یک سازمان و تشکیلات متمرکز و فرا قوه ای در سطح حاکمیت برای تدوین استراتژی حل بحران محیط زیست و تدوین برنامه اجرایی 20 ساله برای کلیه بخشهای کشاورزی ، نیرو و صنعت و پایش آنها در جهت تامین اهداف کلان آن برنامه هاست.
ب) گستره و چالش های زیست محیطی ایران
آلودگی هوا و پدیده گرد و غبار و ریزگردها به خصوص در استان ها و شهرهای جنوب کشور اولین مسئله ای بود که صدای مردم در آن انعکاس یافت. صدایی که هنوز به گوش مسئولان نرسیده بود و آن را کم اهمیت جلوه می دادند. و این در حالی بود که اهالی شهرهای استان خوزستان و به خصوص شهر اهواز به مشکلات تنفسی دچار شدند. کارشناسان علت پیدایش ریزگردها را خشک شدن تالاب ها در اثر اجرای پروژه های سد سازی و حفاری های وزارت نفت اعلام کردند.
دومین معضل محیط زیست ایران کاهش منابع آب در اثر سوء مدیریت مراجع دولتی است که در نتیجه سد سازی های نسنجیده رخ داده و همچین سوء مصرف منابع آب در بخش کشاورزی که حدود 90 درصد آب مصرفی کشور را در بر می گیرد.
به طور معمول ایجاد سد و آبگیر بروی رودخانه ها با اهدافی چون تولید برق، تامین آب مصرفی کشاورزی و صنعتی، فراهم نمودن آب آشامیدنی شهرها و مدیریت درست تر توزیع آب برای نیازهای گوناگون میباشد. متاسفانه اجرای اینگونه طرح ها در ایران همواره با سیاست معقول متکی بر نیاز واقعی و کارشناسی کامل و زیست محیطی صورت نگرفته و بیشتر بر اساس درک غلط اقتصادی و بعضا سودجویی بوده است.
عدم توجه به جنبه های اکولوژیکی اینگونه طرح ها اغلب به زیان های سنگین اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و زیست محیطی منجر گشته است. به همین دلیل در برخی کشورها سد سازی و بویژه سدسازی بزرگ اعتراضات گوناگون وجدی بوجود آورده است و کارشناسان و تصمیم گیران میزان ساختن سد را بشدت کاهش داده اند. در فرانسه طی سی سال اخیر تنها ۵ سد مهم ساخته شده است.
صنعت سد سازی در ایران در بیشتر اوقات از مدل اصولی خارج شده و نتایج مخرب اجتماعی و محیط زیستی به بار آورده و اکوسیستم بومی را به هم ریخته است. در سالهای اخیر سدسازی به یک رشته عظیم مالی تبدیل شد و هرجائی که نیاز بود و یا نبود با یک طرح جدید سد آذین شد. امروز ۵۵۴ سد در ایران وجود دارد و این در حالی است که بسیاری از این سدها بدون مطالعه کارشناسی احداث شده اند (نمونه سد گتوند) و هیچ توجیه اقتصادی یا منفعتی در پی نداشته اند. برخی از سد های ایران در حال حاضر حتی فاقد ذخیره آب برنامه ریزی شده خود می باشند.
هم اکنون بحران آب، از مهمترین چالش های ایران به شمار می رود و دولتمردان زمانی به این مسئله پی برده اند که دیگر دیر شده است و منابع آبی زیر زمینی تقریبا به صفر رسیده است و جایگزینی برای آن وجود ندارد.
ابعاد تخریب و ویرانی محیط زیست در ایران متاسفانه گسترده است از جمله آلودگی هوا و آب در شهرهای بزرگ، قطع بی رویه درختان جنگل ها برای احداث ساختمان و مجتمع های تجاری و مسکونی، زمین خواری و کاهش زمین های منابع طبیعی که جزو ثروت عمومی و ملی به شمار می آید؛ بالا بودن سرانه مصرف انرژی ایرانی ها به دلیل الگوی نادرست مصرف که متاسفانه 4 برابر متوسط مصرف انرژی در دنیا است، تولید انبوه زباله و فقدان امکانات دپوی صحیح زباله و رها شدن زباله ها در حاشیه شهرها و زیستگاه های طبیعی مانند حاشیه جنگل ها و رودخانه ها؛ از بین رفتن مرتع ها و چراگاه های طبیعی، وضعیت دریاچه ارومیه، عدم استاندارد بودن سوخت در خودرو ها، از بین رفتن جنگل ها، شکار غیر قانونی و کشتار گونه های جانوری، مرگ تالاب ها، و از بین رفتن سفره های آب زیرزمینی، آلودگی شدید نفتی و شیمیایی آبهای ساحلی.
ج) نقش نهادهای مدنی و سازمان های مردمی و غیر دولتی
از طرفی، بروز مسائل محیط زیستی در ایران، به شکل گیری نهادهای مدنی و NGO ها شتاب بیشتری بخشید، به طوری که در طی چند سال اخیر تعداد قابل توجهی سمن (سازمان مردم نهاد) زیست محیطی در ایران تشکیل شده و در حال فعالیت هستند.
نهادهای مردمی و مدنی در ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه، روز به روز فعال تر شده و نه تنها در حوزه محیط زیست و چالش های ناشی از بحران های آن مشارکت می کنند، بلکه در سایر عرصه های فرهنگی و اجتماعی نیز فعال هستند. در حال حاضر مسئله محیط زیست به یک دغدغه ملی تبدیل شده است و تعداد زیادی نهاد مردمی و سازمان های غیر دولتی رسمی و غیر رسمی در این زمینه فعالیت دارند.
سازمان های غیر دولتی و کمپین های اعتراضی و گروه های مبارزه با آلودگی رودخانه ها، جنگل ها، گردشگاه ها و منابع طبیعی در هر نقطه از ایران و در هر شهر و روستا به صورت بسیار فعال در مورد زمین خواری، کوه خواری، شکار غیر قانونی، برداشت آب، حفر چاه، حفر تونل انتقال آب، انتصاب مدیران نالایق، قطع درختان، پروژه ها و طرح های عمرانی مخرب محیط زیست، وضعیت زمین های کشاورزی، گونه های رو به انقراض جانوری و گیاهی، ساخت و سازهای بی رویه در حاشیه جنگل ها و زیست بوم طبیعی، پروژه های سد سازی غیر علمی و نسنجیده، و هر گونه اقدام یا حرکتی که به زیان محیط زیست ایران و منابع آب کشور می باشد را به صورت گزارش در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند و صدای خود را به کمپین ها و مقامات مسئول می رسانند.
با این همه، خیزش عمومی در زمینه بحران های زیست محیطی هنوز فراگیر نشده است و از طرفی سیاست های غیر منطقی و نامعقول دستگاه های اجرایی طی دهه های گذشته آسیب های جبران ناپذیر به منابع و محیط زیست ایران وارد آورده است.
د) اولویت ها و دستگاه های اجرایی
مهم ترین و فوری ترین مسائل پیش روی محیط زیست ایران که حل آنها پیش شرط هرگونه برنامه ریزی ادواری و بلند مدت توسعه پایدار اقتصادی – اجتماعی است عبارت است از:
– بحران منابع آب در دسترس و تجدید ناپذیر ایران
– تحول استراتژیک در سیاست های بخش کشاورزی ایران
– بحران ریزگردها در سراسر ایران که ناشی از دو مسئله زیر است:
اول: سوء مدیریت منابع آب و برنامه های غلط سد سازی ( مثال : خشک شدن مرداب هورالعظیم در مرز جنوبی ایران وعراق )
دوم: فرسایش خاک و گسترش بیابانها ناشی از عدم سرمایه گذاری در برنامه های دراز مدت کویر زدایی و تثبیت شنهای روان.
واضح است که مسائل ذکر شده فوق ارتباط تنگاتنگ و ارگانیک با یکدیگر دارند که حل آنها مستلزم ایجاد عزم ملی و باور کلیه ارکان حاکمیت و اولویت تام قائل شدن برای آنهاست. در این راه وزارت کشاورزی، وزارت نیرو، وزارت صنایع و معادن، نهاد ریاست جمهوری، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، و سازمان حفاظت از محیط زیست (زیر مجموعه نهاد ریاست جمهوری) به عنوان دستگاه های اجرایی، با کمک و همکاری نهادهای مردمی می توانند از وخیم تر شدن معضلات فوق الذکر جلوگیری کنند و با تمرکز همه نیروها بر اولویت های مذکور در کوتاه مدت به رفع بحران های موجود بپردازند.
برای رسیدن به مرحله ی پایداری در توسعه، ابتدا لازم است بحران های موجود مهار شود، و گام های بعدی قطعا” اجتناب از آزمون و خطاهای مکرر و تدوین استراتژی های کم خطا خواهد بود.