موضوع:
بررسی علل ژنتیکی انقراض یوز ایرانی
مقدمه:
کره زمین به عنوان تنها مکان قابل زیست در منظومه شمسی از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است و حفظ و توجه به محیط زیست آن، ازجمله دغدغه های بشر امروز است.
پدیده گرم شدن زمین بر اثر مصرف بیش از اندازه گازهای گلخانه ای و سوختهای فسیلی، زنگ خطر نابودی تنها خانه بشر را به صدا درآورده است. در قرون متمادی انسان جزئی از طبیعت بود و از آن سود میبرد؛ اما در چند قرن اخیر و حداقل از انقلاب صنعتی به بعد، بشر با سرعتی فزاینده درصدد اکتشاف و استخراج منابع زیرزمینی در مناطق مختلف زمین برآمد که این امر منجر به نابودی بخش اعظم محیط زیست به عنوان زیستگاه گونه های مختلف جانوری شد. علاوه بر این ساخت ابزار آتشین و سلاحهای مدرن، گونه های بسیاری از جانوران را در سراسر جهان به انقراض کشاند که شیر و ببر ایرانی، به عنوان نماد گونه های منقرض شده در ایران از آن جمله هستند. در حال حاضر یوز به عنوان نماد گونه های جانوری در معرض انقراض ایران است و اگر مردم و مسئولان درصدد حفظ آن برنیایند، به زودی به همان عاقبت ببر و شیر ایرانی دچار خواهد گشت.
شناخت جایگاه یوز در تاریخ ایران، ما را به این نتیجه رهنمود میسازد که این حیوان از مهمترین ابزارهای شکاری در دوره های مختلف تاریخ ایران، چه قبل و چه بعد از اسلام بوده است، حتی از این حیوان در دوره باستان به عنوان ابزار نظامی نیز استفاده شده است. کارکردهای دیگر این حیوان در آثار هنری، اشعار، امثال و تعابیر نمود یافت که در بستر ارتباط نزدیک این حیوان با زندگی مردمان و حاکمان گسترش یافت؛ اما از دوره قاجار به بعد و با ورود اسلحه گرم برای شکار، یوز برخالف گذشته به عنوان هدف شکار تلقی گردید نه ابزار شکار و در باغ وحش ها نگهداری شد، تا جایی که رو به انقراض نهاد.
اهداف تحقیق:
یوزپلنگ تنها گونه از جنس و زیرخانواده Acinonyx است که روند جمعیت جهانی کاهشی را تجربه میکند. این گونه با تغییرات ژنتیکی پایین شناخته میشود. تمام جمعیتهای زیرگونه یوز آسیایی در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا منقرض شده و ایران آخرین پناهگاه یوز آسیایی در دنیاست. زیرگونه یوز آسیایی در فهرست سرخ اتحادیه بین المللی حفاظت در زمره گونه های در آستانه انقراض قرار دارد و به دلیل کاهش شدید تنوع ژنی ناشی از کاهش شدید جمعیت ناشی از تخریب زیستگاه، جدایی جغرافیایی و افزایش درون آمیزی تعداد اندکی از آنها در طبیعت ایران باقیمانده است. بررسیهای مبتنی بر چندشکلی قطعات طولی محدود شونده بیانگر کاهش شدید تنوع ژنی در بروز تغییرات تک نوکلئوتیدی، تراکم تغییرات تک نوکلئوتیدی، تغییرات تک نوکلئوتیدی ژنهای کدکننده از جمله ژنهای مجموعه سازگاری بافتی اصلی و دی.ان.ای. میتوکندریایی نسبت به سایر گونه ها است. کاهش چشمگیر در تغییرات کلی ژنتیکی توسط نشانگرهای ژنومی متعدد با افزایش مرگ و میر توله ها، ناهنجاریهای شدید در رشد اسپرم، مشکلات مربوط به برنامه های تکثیر در اسارت و افزایش آسیب پذیری در برابر شیوع بیماریهای عفونی ارتباط دارد. از آنجاییکه علم ژنتیک حفاظت نقش اساسی در حفاظت و مدیریت گونه ها دارد. نتایج اینگونه پژوهشها میتواند در حفاظت ژنتیکی، تولیدمثل در اسارت و مدیریت جمعیتهای باقیمانده یوز آسیایی مورد استفاده قرار گیرد.
معرفی و بیوگرافی:
یوزپلنگ یا یوز (نام علمی: (Acinonyx jubatus)، جانوری مهرهدار و پستاندار از راسته گوشتخواران، خانواده گربهسانان است. این جانور در گذشته در بیشتر مناطق آفریقا و گستره وسیعی از آسیای مرکزی و شبهقاره هند یافت میشد، اما امروزه با کاهش شدید جمعیت روبرو شدهاست.
از میان چهار زیرگونه یوزپلنگ، یکی از زیرگونهها که با نام «یوزپلنگ آسیایی» شناخته میشود در خطر جدی انقراض است و تعداد کمی از آن در دشتهای مرکزی ایران به بقا ادامه میدهند.
بدن یوزپلنگ در درازای چندین میلیون سال به گونهای پیشرفت پیدا کردهاست که این جانور بتواند بهطور معمول توانایی حرکت با سرعتی برابر با ۱۱۰ کیلومتر در ساعت را داشته باشد و البته برای مدت کوتاه با سرعتی برابر با ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت هم توانایی دویدن را دارد. سرعت یوزپلنگ در عرض ۲ ثانیه پس از شروع دویدن به ۷۵ کیلومتر در ساعت میرسد که از شتاب بسیاری از خودروهای مسابقهای نیز بیشتر است. البته میانگین سرعت حرکتی یوزپلنگ برابر با ۶۴ کیلومتر بر ساعت است. اندام باریک، پاهای لاغر و بلند، قفسه سینهای کم پهنا ولی عمیق و جمجمهای کوچک، ظریف و گرد، یوز را به سریعترین جانور روی زمین تبدیل کردهاست.
این جانور به آسانی از دیگر گربهسانان تشخیصپذیر است و آن را نه تنها از روی خالهای روی بدن میتوان متمایز کرد، که بدن باریک و کشیده، سر کوچک، چشمهای بالا قرار گرفته و گوشهای کوچک و تا حدودی پهن شمایلی یکتا به او میدهند. طعمه معمول یوزپلنگ ها آهوها (به ویژه آهوی تامسون)، ایمپالا و دیگر پستانداران سمدار حداکثر تا ۴۰ کیلوگرم وزن هستند. یک نر بالغ تنها هر چند روز یک بار شکار میکند اما مادههای دارای توله تقریباً هر روز به شکار میپردازند. در حالی که سایر گربهسانان شکارچیان شب هستند، یوزها عمدتاً روزها فعال بوده و اغلب در اوایل بامداد و غروب آفتاب به سراغ طعمههای خود میروند.
یوزپلنگ از خانواده گربهسانان بهشمار میآید، اما به دلیل داشتن دست و پایی بلند، بدنی کشیده و باریک و سینهای فراخ تا حدود زیادی به سگهای تازی شبیهاست. در میان گربهسانان، یوز با داشتن ارتفاع شانهای برابر با ۸۳–۷۶ سانتیمتر و وزنی میان ۷۲–۴۰ کیلوگرم از جمله گربهسانان کوچکجثه بهشمار میرود. اندازه طول بدن به ۱٫۲ متر میرسد و طول دم نیز میان ۸۴–۶۶ سانتیمتر مادههای این جانور اندکی کوچکتر و لاغرتر از نرها هستند.
سر این جانوران به نسبت کوچک است و سینوسهای بزرگ و گذرگاههای هوایی بینی بیشتر حجم جمجمه را میپوشانند. چنین چیزی باعث شدهاست که یوز فک و دندانهای کوچکتری داشته باشد، اما میزان بسیاری بالایی هوا به درون بدن بکشد. میزان بالای هوای ورودی به آن در رسیدن به سرعتهای بالا و افزایش سوخت و ساز بدن کمک میکند. قلب بزرگ و ششهای حجیم نیز به نوبه خود امکان رساندن اکسیژن ورودی به بخشهای گوناگون بدن را فراهم میکنند.
رنگ بدن یوز نخودی تا خاکستری متمایل به زرد است و خالهای ریز و درشتی آن را پوشاندهاست. دور دهان، چانه و گلو به رنگ سفید هستند و زیر شکم و بخش درونی دست و پاها نیز به رنگ روشن است. خالهای روی بدن گرد و سیاهرنگ هستند ولی الگوی ویژهای ندارند.
نوار سیاه رنگی از گوشه چشم تا دهان امتداد مییابد که به «خط اشک» معروف است. این خط با جذب نور خورشید از انعکاس نور جلوگیری میکند و با کم کردن زنندگی نور خورشید، درست مانند عینک آفتابی، از چشمان یوزپلنگ محافظت میکند. گمان میرود که این خطها جلوی تابش خورشید به چشم جانور در هنگام شکار را میگیرند.
پشت گوشها سیاهرنگ و در پایه خود و گوشهها نخودی میشود. دم نیز بر روی خود خالهایی دارد که در انتها به حلقههایی کموبیش ناکامل میرسند.
تعداد خالهای روی بدن هر یوزپلنگ آفریقایی به بیش از سه هزار عدد میرسد ولی به دلیل بزرگتر بودن خالهای یوزپلنگ آسیایی (ایرانی)، تعداد آن کمتر است. رنگ بدن آسیاییها همچنین زرد مایل به قهوهای کمرنگ است در حالی که یوزهای جنوب صحرای آفریقا زرد نخودی هستند.بچه یوزها در هنگام به دنیا آمدن دارای پشت، گردن و سری پوشیده از مویی بلند و پشموار به رنگ خاکستری متمایل به آبی هستند. زیر این پشم، پوست بدن خاکستری دودی تا سیاه است. در ده هفته پس از تولد، پشم کنار رفته و تنها یالی ناچیز از جنس مو در پشت گردن باقی میماند. این یال در یوزهای بالغ در عمل ناپدید میشود. در سومین ماه زندگی، رنگ پوست بدن به رنگ طبیعی یوزها میرسد. یوزپلنگ ایرانی دارای یالی ضخیمتر از همگونه خود در آفریقا است؛ این یال ضخیم به منظور گرم نگهداشتن آن در سرمای شدید زمستان استپهای مرتفع مرکز ایران است.
یوزپلنگ و پلنگ هر دو دارای طول بدنی برابر با هم هستند. اگرچه بسیاری از مردم یوز را با پلنگ اشتباه میگیرند، اما تفاوت بارز این دو گونه در شکل خالهایشان است. در یوز خالها توپر و گرد است، در حالی که خالهای پلنگ درشت و توخالی و گل مانند است. خط اشک از مشخصات بارز یوز بهشمار میآید و پلنگ این خط را ندارد. فرق دیگر یوزپلنگ با پلنگ این است برخلاف پلنگ، یوز در پشت گردن یال دارد. از جمله دیگر تفاوتهای دو گونه میتوان به لاغرتر بودن یوز نسبت به پلنگ و داشتن سر کوچکتر اشاره کرد.
بدن یوزپلنگ به شکل ویژهای مناسب سرعتهای بالا است. بیشترین سرعت ثبتشده برای این جانور به ۱۱۲ کیلومتر بر ساعت میرسد؛ سرعتی که آن را در بالای سریعترین جانداران روی زمین قرار دادهاست. یوزها میتوانند سرعت خود را از حالت ایستاده در کمتر از ۳ ثانیه به بیش از ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسانند. به دلیل داشتن ستون فقراتی انعطافپذیر و پاهای بلند و روان، او همچنین میتواند پرشهایی به طول ۷٬۵ متر انجام دهد.
به بیانی، تک تک بخشهای بدن یوز در ایجاد چنین سرعتی دخالت دارند. پاهای عقبی بلند و نازک هستند و چگونگی اتصال ماهیچه به استخوان در آنها به جانور کمک میکند تا به سرعت نیروی شدیدی به عقب وارد آورد. ستون فقرات ماهیچههای بسیار نیرومند دارد و همچون فنر فوقالعاده انعطافپذیری عمل میکند که امکان پرشهای بلند را به جانور میدهد. پاهای جلویی (دستها) به شانه متصلند و به جای استخوان ترقوه، ماهیچه آنها را به شانه وصل کردهاست. چنین چیزی انعطاف بسیاری به یوز داده است. از آنجا که پنجهها به صورت کامل درون بدن فرونرفتهاند، در هنگام سرعت گرفتن به درون خاک میروند و توانایی بیشتری به جانور در کنترل مسیر خود میدهند. همچنین، دم عامل مهمی در تغییر جهت ناگهانی یوز در هنگامی است که شکار به سرعت مسیرش را عوض میکند؛ حالت فنری دم و اتصال آن به ستون فقرات از آن نقشی همچون سکان ساختهاست.
مواد و روشها و روش تحقیق:
بررسی مقالات و استفاده از کلمات کلیدی تغییر ژنتیکی، تنوع ژنی، ژنتیک حفاظت، تکثیر در اسارت، دی.ان.ای. میتوکندریایی، چندشکلی تک نوکلئوتیدی و یوزپلنگ در پایگاههای اطلاع رسانی علمی و منابع مرتبط شناسایی و مقالات منتشر شده شامل اطلاعات جامعی در زمینه زیست شناسی و وضعیت ژنتیکی یوزپلنگها مورد بررسی قرار گرفتند.
آسیب شناسی یوز:
یوزپلنگ ها آسیبپذیرترین گونه در میان دیگر گربههای بزرگ هستند. آنها تا چند صد سال پیش از شبهقاره هند تا کرانههای دریای سرخ و بیشترِ قاره آفریقا حضور داشتند. اما امروزه زیرگونه آسیایی آنها رو به سوی انقراض دارد و در مقایسه با سال ۱۹۰۰ که نزدیک به ۱۰۰٬۰۰۰ یوز در آفریقا زندگی میکردند، امروزه ۹۰ درصد از جمعیت زیرگونه آفریقایی کم شدهاست. برآورد میشود که هماکنون تنها کمتر از ۱۰٬۰۰۰ یوز در سراسر جهان در حیات وحش باقیمانده باشند.
سازمان IUCN وضعیت بقای گونه یوز را در حالت آسیبپذیر طبقهبندی کردهاست. این وضعیت تنها یک رتبه با در معرض خطر فاصله دارد که به معنای احتمال انقراض جانور در کوتاهمدت است.
خطرها از سوی انسان:
یوزهای درون طبیعت از سوی چندین مورد گوناگون که بشر در آن دخیل است، در معرض تهدید انقراض قرار گرفتهاند. از جمله این موارد میتوان به نابودی زیستگاه اشاره کرد که در اثر افزایش فعالیتهای انسانی و نیاز به زمین بیشتر برای کشاورزی و صنعت و جاده کشی است. از سوی دیگر، گلههای سمداران ساکن در این زیستگاهها توسط انسانها تهدید میشوند و افزایش تفنگهای شکاری میان مردم آفریقا باعث کاهش شدید طعمههای یوزهای این قاره شدهاست. نابودی زیستگاه باعث راندن یوزها از یک ناحیه به ناحیه دیگر نمیشود بلکه یوزهای ناحیه نابودشده را برای همیشه منقرض میکند. برای نمونه، یوزهای فلات ایران به دلیل نابود شدن زیستگاههایشان به آن ناحیه پناه نبردهاند بلکه واپسین یوزهایی هستند که از هزاران سال پیش در آن منطقه زندگی میکنند. در ایران، بیش از ۴۰ درصد یوزهای کشتهشده توسط عوامل انسانی به دلیل برخورد با خودروهای عبوری در بزرگراهها و جادهها از پای درآمدهاند.
شکار بیرویه این جانداران برای تفریح و تروفه نیز عامل دیگری در کاهش جمعیت این جانوران بودهاست. بنا به گزارش سایتس، میان سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ هر ساله ۸۷ یوز زنده و ۱۰۱ پوست کندهشده از شکارچیان غیرقانونی و دلالان جانوران با ارزش در آفریقا توقیف میشد. این تعداد بسی کمتر از میزان واقعی کشتار یوزها در گوشه و کنار این قارهاست، چرا که برای نمونه، کشاورزان در زیمبابوه اجازه دارند تا یوزهای «مزاحم» را بکشند یا شکار تفریحی آنها آزاد است. البته شکار محدود یوزها برای پوستشان روشی است که امروزه در کشورهایی چون نامیبیا اجرا میشود تا صاحبان زمینهای خصوصی وسیع را ترغیب کند تا به نگهداری از یوزها بپردازند.
کاهش تنوع ژنتیکی:
مهمترین عاملی که دانشمندان را نسبت به بقای یوزها نگران کردهاست کاهش شدید تنوع ژنتیکی در میان آنها است. درونزایی به دلیل ارتباط کمتر دستههای یوز جداشده از هم توسط فعالیتهای انسانی خود عامل مهمی در کم شدن تنوع ژنتیکی در این جانوران بودهاست. بررسیها بر روی اسپرم یوزهای نر ساکن آفریقا نشان میدهد که ۷۱ درصد اسپرمها از دید ریختشناسانه ناعادی بودهاند و توانایی بارورسازی نداشتند.تنها ۱ درصد ژنهای یک یوز با یوز دیگر فرق دارند، این در حالی است که این میزان برای دیگر گربهها ۲۱ و برای انسانها ۳۲ درصد است.
البته بررسیها نشان دادهاند که کم بودن تنوع ژنتیکی در یوزها حتی پیش از شکار شدنشان توسط انسانها یا فعالیتهای گسترده انسانی پدید آمدهاست. از این لحاظ، یوزها در میان همه مهرهداران از جمله موارد استثنایی بهشمار میروند که چنین سرنوشتی حتی بدون دخالت انسان درایشان شکل گرفته.
به باور دانشمندان، یک گلوگاه جمعیت عظیم یا در حالت دیگر چندین گلوگاه جمعیت کوچکتر در پایان دوره پلیستوسن در ۱۰٬۰۰۰ سال پیش برای این جانوران رخ دادهاست. بررسیها بر روی دیانای میتوکندریایی این جانوران نشان میدهد که چنین اتفاقی میان ۶٬۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال پیش رخ داده و باعث هممانندگی شدید در اینگونه شدهاست.
کاهش تنوع ژنتیکی در یوزها دو اثر مهم بر آنها گذاشتهاست: نخست بالا رفتن مرگ و میر تولهها و دوم افزایش حساسیت به بیماریهای عفونی. تاکنون، میزان مرگ و میر تولههای یوز در اسارت بیشتر از هر گونه نادر و در معرض خطر دیگری بودهاست. از این رو، با وجود قدرت تکثیر بالای یوزها در طبیعت، تکثیر در اسارت این جانوران در جهت تکثیر آنها در بعضی نقاط مانند آمریکای شمالی نتیجه آنچنان مثبتی نداشتهاست.
اقدامات حفاظتی:
با کاهش شدید جمعیت یوزها در آفریقا و انقراض آنها در بیشتر بخشهای آسیا تا پایان سده بیستم میلادی، تعدادی از باغوحشها و مراکز پژوهشی در سراسر جهان اقدام به تولهآوری از این جانوران در اسارت کردند. از آنجا که یوزها در اسارت اقدام به آمیزش و تولهآوری نمیکنند، این مراکز با روش لقاح مصنوعی اقدام به بارور کردن یوزهای ماده میکنند. در این روش، نخست با برانگیختن جنسی ماده توسط نرها، او را متمایل به وارد شدن به دوره پذیرش میکنند و سپس لقاح مصنوعی انجام میشود.
وضعیت یوز در ایران:
تعداد بسیار کمی از یوزهای آسیایی امروزه در فلات مرکزی ایران و کوهستانهای اطرافش زندگی میکنند. آنها واپسین بازماندگان نسل یوزپلنگ آسیایی هستند و سازمان حفاظت محیط زیست ایران برای پاسداری از آنها پروژهای به نام «پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» را در سال ۲۰۰۱ میلادی راهاندازی کرد. در این راستا، نزدیک به ۸۰ دوربین عکسبرداری حساس به حرکت در گوشه و کنار دشت کویر کارگذاشته شدهاند تا به نظارت بر یوزها و جمعیتشان بپردازند.
از علل اصلی کشته شدن یوزها تصادف با اتومبیل یا شکار توسط انسان است. از جمله در سالهای اخیر یازده مورد به علت تصادف با خودروهای عبوری و سیزده مورد توسط شکارچیان کشته شدهاند. احداث معدن و جاده بافق باعث تخریب زیستگاههای یوز شدهاست که از درون منطقه حفاظت شده بافق میگذرد.علت تصادفات زیاد یوزها آن است، که آنها از منطقهای به منطقه دیگر مهاجرت میکنند و در سر راه از جادهها میگذرند و اگر یک یوز تصادف کند، دیگر یوزها گرد وی جمع میشوند. برای جلوگیری از تصادف، برنامهای در دست است تا دور جادهها حصار کشیده شود و زیرگذرهایی برای عبور یوزها احداث گردد. البته یک خطر دیگر دامهایی هستند که در مناطق حفاظت شده حضور دارند و سگهای گله یوز را تهدید میکنند.
در سال ۱۳۹۵ گزارشها و تخمینهای متفاوتی از جمعیت یوزهای موجود در حیات وحش ایران ارائه شدهاست. مرتضی اسلامی دهکردی، مدیر عامل انجمن یوز ایرانی، میگوید «تا کنون دو یوز ماده شناخت شدهاند و اگر با این روند جلو برویم در انتهای دهه ۹۰ یوزهای ایرانی منقرض میشوند.» البته راهی برای ارائه آمار دقیق از تعداد یوزها وجود ندارد.
به گفتهگری لوئیس، نماینده سازمان ملل متحد در ایران، طی حدود چهارده سال همکاری آن سازمان با کشور ایران در مورد پروژه حمایت از یوزپلنگ ایرانی در دو فاز کمکهای مالی سازمان ملل برای کمک به پروژه حفظ یوز ایرانی پرداخت شدهاست.
نتیجه:
در اینکه یوزها پس از شیر ایرانی و ببر هیرکانی سومین گربهسانانی میتوانند باشند که در کشور ما در لبه پرتگاه انقراض ایستادهاند جای هیچ گونه شک و مناقشهای وجود ندارد، تا اواسط دهه 50 شمسی یوزپلنگ بطور گسترده ای در شرق و مرکز ایران حضور داشت جمعیت ان بین 200 تا 400 فرد براورد میشد.اما در اوایل دهه 80 تخمین زده میشد که در خوشبینانه ترین حالت حدود ۴۰ فرد از این گربه سان خجالتی در کشور وجود داشته باشد.
تحقیقات در خصوص زیستگاه های موجود یوز آسیایی در ایران نشان میداد که گونه فوق در ۵ زیستگاه کوه بافق(یزد)،دره انجیر(یزد)، نای بندان(خراسان جنوبی)، توران(سمنان)، و پارک ملی کویر(سمنان) زندگی میکند .
پژوهش های موجود موید این نکته است که تکه تکه شدن زیستگاه و در نتیجه جدا افتادن جمعیت، عدم تناسب جنسی ، کشته شدن توسط چوپان ها یا سگ های گله و همچنین تلفات جاده ای، مهمترین عوامل مرگ و میر و کاهش جمعیت یوز آسیایی میباشد.
اما نتایج دوربین های تله ای و گزارش های پراکنده طی سالهای اخیر مشخص میکند جمعیت یوز اسیایی تنها به سه زیستگاه اصلی شمال (استانهای خراسان شمالی و سمنان)جنوب(استانهای یزد کرمان خراسان جنوبی) و دشت کویر در غرب سمنان محدود شده است.
تحقیقات و دوربین گذاری انجمن یوز ایرانی از ابتدای دهه 90 با بررسی 11 منطقه در 5 استان کویری ایران و 2 قرق اختصاصی و 9 منطقه حفاظت شده نشان داد که تا به امروز در این زیستگاه ها حضور یوز ماده یا توله یوز ثبت نشده است و گمان میرود گونه ی زاداور و مولد یوز در زیستگاه جنوبی از بین رفته است. از یک دهه پیش هم هیچ تصویری از یوز در پارک ملی کویر ثبت نشده است.
بنظر میرسید که تنها زیستگاه یوز ذخیره گاه زیست کره توران و پناهگاه حیات وحش میاندشت(خراسان شمالی) باشد.
پایش ها از سال 95 به بعد نشان از عدم حضور یوز در میاندشت می باشد در نتیجه تنها زیستگاه باقی مانده ذخیره گاه زیست کره توران باقی می ماند.
در نهایت تصاویر ثبت شده ی دوربینهای تله ای که توسط انجمن یوز کارگذاشته شده بود حکایت از حضور 3 ماده (هلیا یوز ماده بالغ مردادماه در تصادف جاده ای تلف شد)در نتیجه 2 ماده 2 نر و 4 توله باقی مانده در ذخیره گاه زیست کره توران دارد.
کوشکی و دلبر دو فرد یوز اسیائی هستند که وقتی توله بودند از طبیعت سرقت و پس از توقیف از متخلفان در اسارت بالغ شدند اما علی رغم انواع و اقسام ازمایشات از هورمونتراپیهای مخفیانه گرفته تا عمل جراحی سقط جنین تا نشانه رفتنِ آخرین تیر به سلامتی جانور نگونبخت یعنی عمل جراحی ناموفق تلقیح مصنوعی!هیچگاه موفق به زاداوری نشدند
این یک واقعیت غیر قابل انکار است اگر اینگونه عنوان گردد که در خوشبینانهترین حالت ممکن یوزهای جدا شده از طبیعت و نیز تولههای تکثیر شده در اسارت در صورت موفقیت در تکثیر هم جزو نمونههای حذف شده از طبیعت محسوب میگردند که شانس پیوستن و زادآوری و تربیت تولههای طبیعی برای همیشه از آنها سلب شده است و از آنجاییکه این یوزها قابلیت معرفی یا رها سازی در زیستگاه طبیعی را ندارند در نتیجه تکثیر آنها در اسارت هم هیچ کمکی به احیای جمعیت این گونه در طبیعت نخواهد کرد.
اصلیترین عامل تغییر و تبدیل در ژنها جهش یا موتاسیون است که موجب توالی ژن میشود و سپس همین ژنها به فرزندان به ارث میرسد. گزینش طبیعی باعث میشود برخی از این صفات که موثر و مثبت در تولید مثل و بقا هستند (ژن های مفید) رایج شده به نسلهای آتی منتقل و صفاتی دیگر که منجر به کاهش جمعیت میشوند (ژن های ضعف) رفته رفته از بین بروند.
موضوعی که در مورد یوز ایرانی اتفاق نیفتاده است چون گزینش طبیعی آنچنان که مطلوب یک جامعهی پویا و موثر است برای یوز ایرانی امکانپذیر نیست. چنانچه محققان و دانشمندان در همین رابطه بر این عقیدهاند که به طور کلی برای بقای مهره داران حداقل تعداد افراد گونه باید بین ۵۰ تا ۵۰۰ فرد باشد تا هم تنوع ژنتیکی گونه حفظ شده و هم گونه مورد نظر در برابر ناملایمات محیط زیستی دوام آورد.
حداقل تعداد افراد زاداور باید بین ۵۰ فرد باشد:
اصطلاحا” به این میزان اندازهی موثر ژنتیکی گفته میشود که معمولا” یک پنجم تا یک سوم جمعیت را شامل میشود این عدد برگرفته از تجربهی عملی کسانی است که به فعالیت تکثیر حیوانات میپردازند.
که البته باید توجه داشت که این رقم بیش از همه در مورد دامها تجربه شده است و ممکن است در مورد گونههای حیات وحش وضعیت متفاوت وجود داشته باشد از طرفی عدد ۵۰ برای حفظ تنوع ژنتیکی در کوتاه مدت گزارش شده و مطلوب بودن آن در بلند مدت در هالهای از ابهام و اما و اگر قرار دارد همچنین این قاعده عمدتا” براساس عوامل ژنتیکی پیشنهاد میگردد و سایر فاکتورهای مهم در این رابطه در نظر قرار نگرفتهاند.
از طرفی هم در برخی از گونهها اندازهی جمعیت از نسلی به نسل دیگر تغییرات زیادی را نشان میدهد. اگرچه حدود ۲۰ هزارسال پیش این گونه (یوزپلنگ)در سراسر قارههای آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکای شمالی پراکنده بود اما امروزه جمعیت اندکی از این گونه صرفا در بخشهای کوچکی از آفریقا و آسیا مشاهده میشود و از آنجائی که گونهی یوز به شدت نسبت به کیفیت و کاهش سطح زیستگاه حساس است تخریب و تکه تکه شدگی زیستگاه اولین عامل تهدید کنندهاش محسوب میشود.
همچنین مطالعات انجام شده در مورد این دو جمعیت جدا افتاده از هم حاکی از کاهش تنوع ژنتیکی و قرار گرفتن جمعیت در گردنه بطری است و یکی از اصلیترین علل کاهش شدید تنوع ژنتیکی این جمعیتها جفتگیریهای خویشاوندی در طی نسلهای گذشته است.
در نتیجه این موضوع نشاندهنده آن است که اندازهی موثر جمعیت به طور قابل ملاحظهای کمتر از تعداد کل افراد جمعیت است به ویژه زمانی که ترکیبی از انواع عوامل گوناگون مانند نوسان اندازهی جمعیت، گردنه بطری ، وجود افراد با ناتوانی تولید مثلی و یا نسبت جنسی نابرابر بر جمعیت تاثیر میگذارند.
مطالعات گوناگون نشان میدهد که میانگین اندازهی جمعیت موثر در چنین مواردی فقط ۱۱ درصد اندازهی کل جمعیت است یعنی اینکه اگر اندازهی یک جمعیت مشتمل بر ۳۰۰ فرد باشد جمعیت موثر معادل ۳۳ فرد خواهد بود.
در خصوص ویژگی های ژنتیکی یوز ایرانی مانند هر جمعیت دیگری عوامل موثر در جمعیت عبارت است از خزانه ی ژنی، فراوانی ژنها و اندازه جمعیت، بر اساس اصل تعادل هاردی-واینبرگ تکامل در صورتی در ایده ال ترین شکل ممکن است وفراوانی و خلوص ژنها ثابت و بدون تغئیر باقی میماند که:
- جمعیت مورد نظر بزرگ باشد
- آمیزشها بصورت تصادفی باشد
- در خزانه ژنی جهش رخ ندهد
- مهاجرت به درون یا بیرون جمعیت صورت نگیرد
- گزینش طبیعی در جمعیت مورد نظر عمل نکند(گزینش کور باشد)
- تمامی یاخته ها ی جنسی شانس مساوی در باروری داشته باشند
- تمامی تخم ها یا فرزندان شانس مساوی در تبدیل شدن به فرد بالغ داشته باشند و قدرت باروری مساوی داشته باشند
از دیدگاه ژنتیکی خویشاوندی تا سه نسل متوالی مورد نظر است که شامل والدین اجداد و اجداد بزرگ میشود در خصوص یوز ایرانی با توجه به جمعیت کوچک و گزارشات موجود یکی از مهمترین دلایل ناخالصی و ضعیف شدن نسل یوز ایرانی ازدواج خویشاوندی است در نتیجه تفاوت های ژنتیکی بسیار محدود و اشتراکات ژنتیکی بسیار زیاد است در نتیجه ضریب خویشاوندی که (احتمال وجود یک ژن از یک لوکوس مشخص از اجداد به دو خویشاوند مثل پسرعمو دختر عمو یا دختر خاله پسرخاله است ) بسیار بالاست و احتمال دریافت ژن معیوب از اجداد مشترک (ضریب همخونی ) نیز بالا می باشد.
دو ساز و کار عمده که منتج به تکامل میشود گزینش طبیعی و رانش ژنتیکی است گزینش طبیعی در جمعیت های بزرگ و رانش ژنتیکی در جمعیتهای کوچک موثر هستند.
رانش ژنی(تغییر در فراوانی ژن ها) یکی دیگر از دلایل در جمعیت های کوچک است بدین ترتیب که اگر موسس و بنیانگذار یک جمعیت کوچک هتروزیگوت باشد( ناخالص از نظر ژنی) بر اثر امیزشهای درون گروهی افراد دارای ژن معیوب بسرعت افزایش خواهند یافت.
پیشنهادات و اقدامات مدیریتی:
تنوع ژنی پایین یوز در کل جمعیتهای باقیمانده و به ویژه تعداد بسیار اندک یوز آسیایی در ایران کاملاً محرض است. با توجه به فواصل جغرافیایی و احتمالاً فواصل ژنتیکی جمعیتهای یوز در ایران، حفاظت از مناطق کلیدی آزاد به ویژه بین جمعیت شمالی توران و جمعیت جنوبی نایبندان، تسهیل جابجایی و انتشار افراد، حفاظت از طعمه های کلیدی به ویژه سم داران در مناطق آزاد، ایجاد مناطق تحت مدیریت جدید به ویژه در مسیر کریدورها، گذرگاه سبز و هرگونه اقداماتی که به بهبود جابجایی افراد و جریان ژن در میان جمعیتها منجر شود، میتواند در برنامه های حفاظت مورد توجه قرار گرفته و از روند کاهشی تنوع ژنتیکی کم کند.
منابع:
- کتاب مبانی ژنتیک/دکتر سید یوسف سیدنا
- پایش وضعیت یوز اسیایی در زیستگاه شمالی-سال 1400/انجمن یوز ایرانی
- شناخت و مدیریت حیات وحش/منصوره خلعت بی/غلامرضا نادری/ماریا محمدی زاده
- مروری بر شواهد ژنتیکی کاهش گسترده تنوع ژنی یوزپلنگها و لزوم حفاظت از جمعیتهای باقیمانده، مریم محمودی اصل، باقر نظامی بلوچی ، فرهاد حسینی طایفه، گروه تنوع زیستی و ایمنی زیستی، پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار، سازمان حفاظت محیط زیست، تهران، ایران *مجله محیط زیست و توسعه فرابخشی
بررسی جایگاه یوز و کارکردهای آن در تاریخ ایران، فرهاد صبوریفر، رضا محمدی، علی زارعی، پژوهشهای ایرانشناسی، سال 10، شماره 1، بهار و تابستان 1399
این مقاله بعنوان یک تحقیق دانشجوئی ارائه شده است