روزنامه اعتماد/ فرزاد علیزاده فعال حقوق حیوانات:
چندی پیش یادداشتی در روزنامه ی همشهری چاپ شد تحت عنوان “آدمکش دوست داشتنی”. نویسنده این یادداشت سعی کرده بود با برشمردن بیماریهای مشترک بین سگ ها وگربه ها و انسان (احتمالا” از طریق یک سرچ ساده ی اینترنتی!) خطرات همزیستی این حیوانات با انسان را متذکر شود.
یادداشت مذکوراز بسیاری جهات فاقد وجاهت علمی و اخلاقی بود، به همین دلیل تصمیم گرفتم تجربه ی شخصی و همچنین سوابق پژوهشی خود در این خصوص را ارائه دهم.
ناگفته نماند که دقیقا در زمانی که شهرداری تهران به فعالین حقوق حیوانات پیشنهاد می دهد با استفاده از پتانسیل و امکاناتِ شهرداری، از قبیلِ بیلبوردهای سطح شهر، شبکه ی 5 صدا و سیما، و روزنامه ی همشهری، در راستای موضوع ِ دوستی با حیوانات به سازمان شهرداری تهران کمک کنند و راهکار فرهنگی ارائه دهند، چاپ چنین یادداشت هائی که فاقد وجاهت علمی است جای تامل دارد!
بیماریهای “زِئونوز” یا بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان بر خلاف تصور عموم مردم در مورد سگ ها و گربه ها به هیچ عنوان بیشتر از حیوانات دیگر نظیر دام ( گاو وگوسفند و مرغ و خروس) نیست. حتی دام و طیور به دلیل اینکه به عنوان غذا مورد استفاده مردم قرار می گیرد اتفاقا” بیشتر عامل بروز مشکل و بیماریهای مشترک است.
بیماریهای مشترکی مانند بیماریهای انگلی که از طریق فضولات حیوانی انتقال می یابند، تنها به سگ و گربه محدود نمی شوند و به طور کامل شامل سایر حیوانات نیز هستند. بیماریهای پوستی مثل قارچ پوستی و جرب هم همینطور، یعنی از سایر حیوانات هم قابل انتقال است. هاری در ایران بسیار به ندرت شایع است مگر از طریق خفاش ها یا رت ها (موش های شهری).
البته لیشمانیا هم می تواند انتقال پیدا کند که حکایت این یکی هم مانند بقیه است یعنی از طریق حیوانات دیگر نیز قابل انتقال به انسان است.
بنابراین ملاحظه می شود که وجود بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان و از کاه آن کوه ساختن به هیچ عنوان بر آتش سگ کشی و گربه کشی دمیدن را توجیه نمی کند و قابل قبول نیست.
وقتی شما یک سگ یا گربه را به سرپرستی قبول می کنید قدم اول عقیم سازی، واکسیناسیون و درمان بیماریهاست. در نتیجه حیوان شما به هیچ عنوان ناقل بیماری نخواهد بود. در قدم بعدی به شما پیشنهاد می شود گربه ی شما از منزل خارج نشود تا توسط گربه های دیگر آلوده نگردد.
گربه ی شهری هم مانند سگ های رها شده، محصول دست اندازی و دخالت مستقیم انسانها در طبیعت است. ما نمی توانیم نقش خود را در به وجود آمدن و بروز این مشکل نادیده بگیریم، اما آیا وجود گربه ها در پارکها و محیط زیست شهری زندگی دیگر موجودات را به خطر می اندازد؟ جواب این سوال مثبت است.
چند سال پیش در انگلستان مطالعه ی طولانی مدت (نزدیک 10 سال) بر روی گربه ها انجام شد. این گربه ها عموما” دارای سرپرست بودند اما بیرون از خانه رفت و آمد داشتند. نتایج این مطالعه حیرت آور بود!
155 میلیون جاندار توسط این گربه ها از بین رفته بودند؛ 55 میلیون از این تعداد فقط پرنده ها بودند و مابقی حشرات، خزندگان و … تا جایی که از مردم خواسته شد دیگر اجازه ندهند گربه هایشان به خارج از خانه تردد کنند و گردن گربه ها زنگوله بیندازند.
از آنجایی که گربه ها شکارچیان بسیار ماهری هستند و در هر شکار درصد بالایی از موفقیت را تجربه می کنند عامل کشتار درصد بالایی از پرندگان و جانوران بودند. جالب این بود که این کشتار به هیچ عنوان به خاطر گرسنگی و غذا نبود، چون این گربه ها دارای سرپرست بودند و مشکل تغذیه نداشتند، بلکه فقط به خاطر غریزه ی طبیعی شکار در این حیوان بود.
به گزارش نشریه ی نیچر سالانه بین 1.7 الی 3.5 میلیارد پرنده در دنیا توسط گربه ها کشته می شوند. گفته می شود 27 میلیون از این تعداد درکشور انگلستان رخ می دهد. بسیاری از آن پرندگان ، پرندگان شهری مثل چرخ ریسک بزرگ، گنجشک خانگی توکای سیاه و… هستند. البته نیمی از این آمار شامل جوجه هایی است که از لانه بیرون افتاده اند و به هرحال از بین می رفتند اما خوراک گربه ها شدند.
حتی اگر گربه ها هیچ خسارتی به دیگر حیوانات وارد نکنند، کمترین آسیب ِ وارده از جانب انها اشغال زیستگاه دیگر جانداران است.
گربه حیوان اهلی ِ رها شده و جای آن در کنار انسان است نه در کوچه و خیابان.
عموم گربه های شهری از بیماریهای دهان و لثه و گوارشی رنج می برند. اگر قبل از عقیم سازی به آنها غذارسانی کنید، رنج و درد این حیوانات را بیشتر کرده اید. بر اساس تجربه ی کشورهای دیگر به نظر می رسد بهترین راه برای مدیریت تعداد گربه های شهری عقیم سازی است ، بجای دمیدن بر آتش کشتار که عملی غیر اخلاقی و غیر انسانی است و فقط موجب پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن نقش انسانها در بروز این پدیده ی اجتماعی است. باید اجازه دهیم گربه ها در پارکها به زندگی خود ادامه دهند. متاسفانه گربه ها در محیط شهری بیشتر از دوسال دوام نمی آورند در صورتی که 15 تا 20 سال در خانه عمر می کنند.
اما در این میان ارتقا و بهبود فرهنگ صحیح حیوان دوستی بسیار موثرتر است. با این توضیح که اگر شما در خانه گربه نگهداری می کنید، هرگز نباید اجازه دهید با گربه های شهری که به احتمال زیاد ناقل بیماری هستند همزیستی داشته باشد. قابل ذکر است که در دو کشور کانادا و استرالیا خروج گربه از خانه ممنوع است.
این روزها وجود گربه های شهری، به هیچ وجه معضلی مانند سگها محسوب نمی شوند، اما اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، گربه ها نیز در آینده باعث بروز مشکلاتی خواهند شد.
موضوع دیگر قلمرو گربه هاست. گربه ها به مراتب بیش از سایر حیوانات قلمرو طلب هستند. اگر در جایی مانند پارک، غذا به اندازه ی کافی به آنها برسد در همانجا ساکن می شوند و بهترین راه کنترل جمعیت انها عقیم سازی و پلاک گذاری توسط شهرداری و غذارسانی توسط حامیان است. اما این غذارسانی بعد از حصول اطمینان از عقیم سازی باید انجام شود.
از نظر نگارنده مقطوع النسل کردن حیوانات برخلاف حقوق اولیه ی آنها و منشور جهانی حقوق حیوانات است، اما وقتی ناچاریم بین عقیم سازی و کشتار یکی را انتخاب کنیم لاجرم انتخاب من هم بین بد و بدتر گزینه ی بد یعنی عقیم سازی است.
اگر عقیم سازی را نادیده بگیریم دیگر نمی توانیم انتظار دیدن و شنیدن صدای پرندگان در فضای سبز محیط زیست شهری خود را داشته باشیم. و اگر رویکرد ِ ما در مورد حیوانات اهلی رویکردی علمی نباشد، هم به آنها آسیب می رسانیم، هم به محیط زیست و حیات وحش.