دکترکیانا گودرزی متخصص علوم و مهندسی محیط زیست
اخیرا از سوی افرادی که خود را کارشناس محیط زیست یا جدیدا «کنشگر محیط زیستی» معرفی می کنند شاهد ارایه ی آمارهای غیر واقعی و غلو آمیز از تلفات گونه های حیات وحش توسط سگها هستیم. متاسفانه آمارها بدون تایید منبع و مدرک معتبر و موثق ، توسط رسانه های خبری نیز منتشرمی شوند و نکته ی مهم و قابل تامل این است که تقصیر را تنها به گردن سگها می اندازند درحالیکه میدانیم مقصر اصلی تلفات گونه های جانوری ، عوامل انسانی شامل: تصادفات جاده ای ، شکارچیان، چوپان ها ، باغداران ، کشاورزان و مردم محلی هستند .
تظاهر به اینکه حیوانات با قصد و نیت شیطانی و برنامه ریزی از پیش تعئین شده! قصد تخریب و آسیب به محیط زیست دارند ، نشان از جریانی دارد که مصمم است با منحرف کردن اذهان عمومی و بزرگنمایی آسیب سگها و هیولا نشان دادن حیوانات شهری ، عوامل اصلی تلفات حیات وحش را به مردم اطلاع رسانی نکرده و برای آن چاره اندیشی نکند!
گودرزی گفت : اگر بخواهیم بطور خلاصه چندین مورد از عوامل و اخبار تلفات گونه های حیات وحش در بیست سال اخیر را در مقایسه با آمارهای غیر واقعی که این افراد بنام آسیب سگها اعلام می کنند ، بیان کنیم بطور واضح حضور سگها در عرصه های طبیعی و حیات وحش در ردیف آخر اهمیت معضلات محیط زیستی قرارخواهد گرفت. در ضمن بارها گفته ایم، ریشه ی حملات سگها دراکثر موارد ، بدون شک با تحریک و تشویق انسان صورت می گیرد که اکثرا سگ های گله ای هستند که بدون مجوز همراه چوپان ها و گله های دام، وارد زیستگاه های حفاظت شده می شوند و چون توسط انسان برای اجرای دستوراتشان تربیت شده اند با تحریک چوپان ها به حیوانی حمله می کنند در نتیجه منطق و علم حکم میکند که این فعالان دلسوز بر روی ریشه ی مشکل یعنی مطالبه از نهادهای متولی برای ممانعت از ورود دام به مناطق تحت حفاظت تمرکز کنند ، نه اینکه از روی تعصب و احساسات ، سگها رامقصر اصلی معرفی کنند .
گودرزی ادامه می دهد : در سال های بین 1383 تا 1395 در استان یزد ، ۸ یوز پلنگ آسیایی در جاده ها دچار سانحه شده اند که ۶ مورد از این تصادفات در محور یزد- مهریز به سمت کرمان بوده و در جاده اصلی ترانزیتی تهران هرمزگان و دو مورد هم در مسیر بافق، پناهگاه دره انجیر و محور یزد طبس بوده است. وقتی شاهد تلفات با ارزش ترین گونه ی جانوری ایران به دلیل عدم تکمیل فنس کشی درمحدوده 12 کیلومتری از همین جاده هستیم ، براستی جای تعجب دارد که معضل سگها را حادتر ازتلفات جاده ای اعلام کنیم. برای حفاظت از این گونه ارزشمند طرح فنسکشی این محدوده جاده عباس آباد – میاندشت از سال 1394 در دستور کار قرار گرفت ، اما اجرای وعده ایمنسازی این مسافت 12 کیلومتری حادثهخیز بارها به تعویق افتاد و در سال 96 فنس کشی دو طرف جاده انجام شد .
بانصب تابلوهای هشدار دهنده در خصوص برخورد با یوزپلنگ ، رانندگان می بایست با سرعت تعئین شده در این محور تردد کنند . این تلفات جاده ای تنها به گونه ی یوزپلنگ ختم نمی شوند. تقریبا هر روز در جاده های ایران ، گونه های حیات وحشی که احداث جاده ها ، زیستگاه آنها رابه دو بخش قطع کرده اند بر اثر تصادف با اتومبیل ها، تلف می شوند که در بعضی از موارد متاسفانه تلفات انسانی نیز همراه است.
در تحقیقی دیگر که درسال 1397 صورت گرفته است و در فصلنامه انسان و محیط زیست، شماره 54، به چاپ رسیده است با بررسی رکوردهای دریافتی از مرگ و میر پستانداران در فاصله سالهای 1386 تا نیمه نخست 1394، تصادفات جاده ای به عنوان اولین عامل تاثیرگذار برمرگ و میرگوشتخواران کشور، شناسایی شد و 52 درصد ازمرگ و میر پستانداران بطور مستقیم در ارتباط با تصادفات جاده ای تعیین شده است. گونه های گوشتخوار با 64.42(شصت و چهار و چهل و دوصدم) درصد ، بالاترین آمار مرگ و میرجاده ای را نشان دادند که در بین گوشتخواران ، حدود 63 درصد سگ سانان و20 درصد گربه سانان دچار تصادفات جاده ای شده اند.
گودرزی ادامه می دهد : ای کاش این دلسوزان محیط زیست که تمام هم و غم شان را روی حذف حیوانات شهری بخصوص سگها گذاشته اند ، تلاشی هم برای توقف و یا حتی کاهش تلفات جاده ای گونه های حیات وحش می گذاشتند .
معضل دیگری که با آن روبرو هستیم معضل دیوار نیوجرسی است (New Jersey wall)که در ایران از قطعات ساخته شده از بتن یا پلاستیک برای جداکردن مسیرهای معابر یا جاده ها کار گذاشته می شود .
نیوجرسی (از نوع بتونی آن) در میان جادهها نه تنها خطر بزرگی برای خودرو های عبوری است، بلکه باعث چندبرابر شدن تصادفات خودروها باحیاتوحش نیز می شود. نیوجرسی با قطع مسیر تردد حیاتوحش منجر به تصادفات جادهای حیاتوحش با خودروها می گردد. معضل دیگر، احداث جاده ها ازوسط زیستگاه های حیات وحش ، بدون در نظر گرفتن حفاظت از آنها، عدم ساخت پل ها یا مسیر های هوایی (کریدورهای حیات وحش)است.این کریدور های مصنوعی که با پوشش گیاهان بومی آن منطقه برای جلب اعتماد حیوانات طراحی و ساخته می شوند در عرض بزرگراه های مناطق عبور و مرور حیات وحش در بسیاری از کشورها ساخته می شوند که باعث نجات جان بسیاری از حیواناتی می شوندکه زیستگاه شان بواسطه ی ایجاد جاده ، دچار تخریب و آسیب شده است.
گودرزی گفت : وقتی مسئولان مربوطه در پارک ملی گلستان که از نظر تنوع زیستی جزو ذخایر با ارزش منابع طبیعی کشور محسوب می شود فکری برای حفاظت از گونه های ارزشمند حیات وحش که قربانی تصادفات جاده ای در این جاده (تهران-مشهد)می شوند ، نمیکنند ، شاهد 39 درصد از تلفات جاده ای حیات وحش و 78 درصد از تلفات جاده ای پلنگ panthera pardus saxicolor هستیم که تنها متعلق به این جاده می باشد.
این متخصص تنوع زیستی ادامه می دهد : دغدغه اصلی و وظیفه ی اخلاقی کارشناسان و فعالان محیط زیست ، زیست بخصوص حیات وحش ، می بایست اطلاع رسانی ،کمک و مشاوره به مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست برای حفاظت بیشتر گونه های حیات وحش باشد با توجه به اهمیت و اولویت معضلات محیط زیستی کشور ، متاسفانه شاهد صرف انرژی بعضی از افراد بواسطه ی دوست نداشتن سگ و گربه و حتی کبوتر برای حذف جمعیت آنها هستیم.یک فرد تحصیل کرده ی علمی می بایست برای حل معضلات محیط زیستی که عامل انسانی دارد ، راهکارهای منطقی و علمی ارایه دهد نه اینکه حذف و کشتار آنها را تبلیغ کند عملی که متاسفانه جز بار منفی در جامعه ، تاثیری هم در حفاظت از حیات وحش ندارد.
متاسفانه در گزارش های منتشر شده از این افراد با توجه به حساسیت های ایجاد شده نسبت به کاهش جمعیت گونه های با ارزشی مانند یوزپلنگ و پلنگ ، شاهد شنیدن اخبار تحریف شده و آمار اشتباه درخصوص تلفات این گونه های با ارزش هستیم و این در حالی است که در تحقیقی که با عنوان « تلفات جاده ای گوشتخواران با تاکید بر تلفات جاده ای یوزپلنگ و پلنگ درایران» انجام شده است،52 درصد مرگ و میر یوزپلنگ آسیایی «Acinonyx jabatus Venaticus »را بطور مستقیم به عامل تصادفات جاده ای ارتباط میدهد و این سوای دیگر عوامل انسانی نظیر شکارچیان ، باغداران، چوپان ها،کشاورزان و مردم محلی می باشد.
یکی دیگر از عوامل اصلی تلفات گونه های با ارزش حیات وحش در ایران، حضور میلیون ها شکارچی در نقاط مختلف کشور می باشد که متاسفانه برخلاف نظام طبیعی شکار و شکارچی ، انسانها، صرفا برای زیاده خواهی و تفریح ، اقدام به شکنجه و کشتار فجیع حیوانات می کنند که نمونه های بسیاری از این فجایع گزارش شده است و چه بسیار از این فجایع که خبری از آنها منتشر نمی شود. بطور مثال ، هنوز اخبار دردناک سلاخی شدن خرس مادر همراه دو توله ی شیرخواره اش توسط شکارچی سابقه دار اصفهانی که چهره و نامش در رسانه ها منتشر شد و در کارنامه اش ، اخراج از آموزش و پرورش به دلیل وارد کردن جراحت به یکی از شاگردانش و جرم های بسیار دیگر به انسان و حیوان ثبت شده است در ۲۷ دی ماه سال ۹۱ را از یاد نبرده ایم .
عدم قانون حمایت از حقوق حیوانات در ایران و ناکافی بودن مجازات حیوان آزاری و کشتار حیوانات باعث تکرار و افزایش فجایع و جرایم محیط زیستی گردیده است. درمورد این شکارچی ، بعد از دستگیری و محکوم شدن به هجده ماه حبس تعزیری و بنا بر رأی دادگاه که از حمل سلاح شکاری به مدت پنج سال منع شده بود، چند روز بعد از این حکم، در پارک ملی دنا مجددا دستگیر شد که اینبار به جای سلاح شکاری، سلاح جنگی همراه داشت !
اما متاسفانه با حمایت های پشت پرده ی که توسط افراد با نفوذ از ایشان صورت گرفت ، پرونده ی جنایات این شکارچی مختومه اعلام گردید و هیچ وقت از او خبری دیگر ،منتشر نشد. جنایت دیگری که باعث شد روزی در ایران با عنوان « روز ملی حفاظت ازیوزپلنگ ایرانی» نام گیرد را هم هیچ گاه از یاد نخواهیم برد ، روزی که توسط مردم محلی نا آگاه رقم خورد. در نهم شهریورماه ۱۳۷۳ و درگرماگرم تابستان، یوزپلنگ ماده ای از فرط خستگی و تشنگی با سه تولهاش برای نوشیدن آب راهی نخلستانهای پیرامون بافق شدند که در این میان شماری ازمردم ناآگاه بومی (یا غیر بومی) یوزپلنگ بختبرگشته و تولههایش را محاصره و با سنگ و چوب به جانشان میافتند، پس ازمدتی مقاومت مادر شکسته میشود از حجمهی ضربههای وارد شده فرار میکند و تولههایش گرفتار میشوند، دو توله بر اثر ضربات وارده مظلومانه کشته می شوند و توله ی سوم که ماریتا نام می گیرد به تهران منتقل می شود ، ماریتا سالها تنها در اسارت و با سپری کردن خاطره ی دردناک از دست دادن خانواده اش می میرد.
گزارش های دیگری نیز از جمله شکنجه و کشتار خرس ها مانند جنایتی که بعضی ازمردم محلی در سواد کوه مرتکب شدند و جلوی چشم خرس مادر ، توله اش را سنگسار کردند ، در اردبیل و چندین روستای دیگر نیزخرس کشی های زیادی اتفاق افتاده است . ما هر سال در فصل مهاجرت پرندگان مهاجر شاهد نسل کشی میلیون ها بال پرنده ی مهاجر در استان های مازندران و گلستان و خوزستان هستیم کشتاری که رد پایی از حملات سگها در ان به چشم نمیخورد! در هیچ کجای دنیا این گونه با پرندگان مهاجری که به قصد عبور و زمستان گذرانی چند صباحی مهمان هستند رفتار نمی شود ، گستاخی شکارچیان به دلیل عدم برخورد با آنها به جایی رسیده است که حتی دست به کشتار قوهای فریادکش هم می زنند. دردناک است وقتی می بینیم دلسوزان محیط زیست بجای پیگیری و مطالبه برای متوقف کردن نسل کشی پرندگان مهاجر تمام وقت و انرژی شان را صرف موضوع کشتار و حذف سگها و گربه ها کرده اند.
در این شرایط بحرانی محیط زیستی کشور منطقی بنظر می رسد بجای این همه هیاهو برای حذف سگها، بهتر است کمک حال کارشناسان و فعالان دلسوز محیط زیست برای کاهش این تهدیدات انسانی علیه حیات وحش در ایران باشیم.
دکتر گودرزی در پایان خاطر نشان می کند : تهدیدات جدی و اصلی گونه های حیات وحش در ایران ، سگ و گربه نیست و اگر کسی به این حیوانات فوبیا دارد می تواند بدور از احساسات ، روش های درمان فوبیا به حیوانات را پیش بگیرد ولی از این فوبیای شخصی برای اظهار نظرهای به ظاهر کارشناسی به بهانه ی حفاظت از گونه های حیات وحش استفاده نکند. ما اکنون نیاز به همفکری و همدلی بیشتر برای حل معضلات محیط زیستی در کشور را داریم تا ترویج نفرت پراکنی و تبلیغات منفی علیه بعضی از حیوانات.